سلام نمیخواستم آپ کنم ولی این ماجرا واسم جالب بود و نوشتم ......
نمی دونم شاید روایت گر خوبی نباشم ادعایی ندارم فقط گذر زمان برام سنگین شده
هر روز که می گذره هر ساعتش برام معنی پیدا می کنه چون اطرافم بیرون از چهار دیواری اتاقم اتفاق هایی می افته که برام غیر قابل قبوله دیروز شنیدم پسری به خاطر مخالفت خانواده ی دختر و این که مانع ازدواجشون شدن اول دختر رو
می کشه بعد هم خودشو خیلی ناراحت شدم . نمی دونم دلیل مخالفت اونا چی بوده ولی هر چی بوده اونقدر ارزش نداشته
که به خاطرش دو جوون چنین فرجامی داشته باشه
راستی اینقدر احساس و عواطف بازیچه شده ؟اینقدر اعتقادات سست شده که آدما دست به این کارا می زنن یعنی کلمه ای
به اسم منطق وجود خارجی نداره؟؟؟؟؟؟نمی تونم خودمو قانع کنم ولی اگه انتخاب ما فقط از روی احساس نباشه یعنی کمی واقع بین باشیم مسلما چنین مشکلاتی پیش نمی یاد
خوبه آدم عاشق بشه عشق یعنی همه چی یعنی زندگی البته به نظر من ولی یه انتخاب غلط می تونه همه چی رو عوض
کنه . وقتی می شنوم یکی میگه از فلانی خوشم می یاد خوش تیپه و هزار تا حرف دیگه متعجب می شم چون می بینم دیگه مخ تعطیل . فقط حس می کنه می خواد هر طوری شده با طرف آشنا بشه خوب این آشنایی ممکنه بشه قصه ی همین دختر و پسر.نمی دونم واقعا گیج شدم همه بی منطق شدن چرا؟؟؟شاید بر می گرده به نوع روابط ما ها با پدر و مادر ها
وقتی با دوستام حرف می زنم متعجب می شم چون می بینم بیشترشون رابطه ی خوبی با والدینشون ندارن خوب همچین
آدم هایی گرایش بیشتری به جنس مخالف دارن چون تنهان به هر حال اینا واقعیت های بیرون از چهار دیواری ماست
چه خوب چه بد حالا بهتر می فهمم که باید در نوع روابط دقیق بود .صداقت... یکرنگی و بالاتر از همه معتقد بودن به
پاک دامنی و ترس از خدا می تونه مانع بشه که از خیلی کار ها اجتناب کنیم .شرع و عرف هم همینو میگه امیدوارم
دیگه شاهد چنین فجایعی نباشیم به قول شاعر:
عشق آمد تیشه زد بر ریشه ام تیشه زد بر ریشه ی اندیشه ام
عشق اگر این است مرتد می شوم خوب اگر این است من بد می شوم
سلام ندا جان
خیلی خوشحالم که امروز اولین نظرو من می دم
ولی چون دارم آنلاین باهات حرف می زنم .سخنو کوتاه می کنم .
موفق باشی
in niz bogzarad . zendegi sakht nist agar ma sakhtesh nakonim hame chiz be khode ensan bastegi dare har joor zendegi ro bebini hamoon tor bet migzare
سلام...
عالی بود
یا علی
سلام...
اصلا خوب نبود....اصلا...
موفق
سلام ندا جون
باور کن که نوشته هات برام جالب بود مخصوصا نظری که برام داده بودی خیلی...............
راستی تقریبا میشه گفت همشهری هستیم چون این سومین سالی هستش که تو شهرتون مهمون هستم
هم زبون هم هستیم
خیلی دوست دارم که بیشتر با شما آشنا بشم اگه دوست داشتی برام آف بزار
آرزومند آرزوهایت هستم
یا حق
سلام
یک جورایی حرفهای دل منو زدی
یعنی دنیا ارزشش به اینهاست.........
چی بگم
کوته فکران دنیا را به کوته بودن کشیدن.......
چرا باید به کوته بودن انس بگیریم
خدایا............
سلام
این همه منو شرمنده نکن
از شما ممنون هستم که...........
راستی هر دفعه که تو عکسهاتو (لوگو) عوض میکنی من هم ازشون کپی میگیرم(شرمنده) چون خیلی خوشم میاد
همشهری خوشهال میشم که........ دارم میام اونجا
شاد باشی
یا حق
سلام حال شما باید بهتون تبریک بگم به خاطر ذوقی که در نوشتن دارین
درود .........وبدرود
به منم سری بزنین منم آپم
سلام
خوبین شما ظاهرا که نه؟؟؟
اصلا نمی دونم چی بگم هیچی به نظرم نمی رسه که بهت بم یه جوری شدم...
به هر حال
بازم ازت ممنونم که بهم خبر دادی
مرسی
سبز و شاد و عاشق باشی....!!!!
حضرت عشق
فعلا....
سلام
ممنون خبرم کردی
زیبا بود
سبز باشی همیشه
سلام دوست عزیز . نوشته هاتون زیبا بود .ببخشید که بدون اجازه اومدم
سلام
امیدوارم که خوب خوب خوب باشی فقط یه خواهش کوچولو بد اگه شدی بد بد نباش همون بدش بهتره
با روزبه موافقم...
درود بر شما دوست عزیز
همین دور و براتون همین نزدیکی هاتون جدیدا یکی شروع به فعالیت کرده که البته اون قدر ها هم باهاتون دور نیست آخه یکی اونو به شما معرفی کرده که پیش شما خیلی معتبره.....حضرت عشق....رو میگم آره اون منو به شما معرفی کرده و حتی لینک هاتون رو هم واسم زده تو وب لاگم اولین پستم رو امروز حقیقا آپ کردم منتظرتون هستم زیاد منتظرم نذارین چون منم مثل شما کم طاقتم
سربلند و پیروز باشین در تمام لحظه ها
کبوتری به دنبال پرواز
فعلا...
راستی من لینک شما رو گذاشتم اگه قابل دونستین لینک من رو هم بذارین؟؟؟؟
واقعا متاسفم...!
ندای عزیز...
از اینکه سر زدی ممنونم...
من فقط از بعضی پیشامد ها (که خودت بهتر میدونی) تاسف خوردم..
همین...!
حس مبهمی است زندگی کردن همچون قدم های لرزان و سست محکوم به اعدامی نا امید که لحظه به لحظه به مرگ محتوم خود نزدیک می شود . و رویایی بیش نیست قدم زدن در جوار گل اقاقیا در زمانی که قلب ها هم از سنگ شده اند. تو فریاد می زنی و انها بی خیال از کنارت می گذرند . بی ان که دستت را بگیرند و تو در این ویرانه ی عشق در حسرت نگاه محبت امیزی می سوزی
سلام
دوباره اومدیم هم بگیم که آپ کردم یه سری بزن چون همون شعری که نوشتی رو گذاشتم
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
سلام
عشق چون آید برد هوش دل فرزانه را/دزد دانا می کشد اول چراغ خانه را
وقتی کسی عاشق می شه...دیگه منطقی نمیمونه...منطق عشق یعنی وصال...یک عاشق هیچ وقت به «ندا»ی منطق گوش نمی ده...
به من هم سر بزنید
موفق باشید
بای
سلام امید وارم حالتون خوب باشه من دوباره اپ کردم خوشحال میشم به من هم سر بزنین یا حق
سلام گل نازم
قبلاَ هم گفتم بازم می گم وبت نازه خیلی ناز
به روزم منتظر حضور سبزت هستم
دلتنگتم یه عالمه
دیر نکنیا
فدای تو نازنین : امین
سلام
متن بسیار زیبایی بود........واقعیت بود
وبلاگ بسیار زیبایی داری خوشخالم که با وب شما آشنا شدم....
وب شما را از وبلاگ یکی از دوستان بنام پسری از نسل باران دیدم ...بازم میام
موفق باشی
سلام....
میدونم که دارم قوانین رو زیر پا می زارم...!
ولی در مورد ساز....بهترین جواب با حافظ بود....
خندیه تلخ من از گریه قم انگیز تر است
مرسی که سرزدین یاحق
سلام جالب بود خصوصا عکس
موفق باشی
سلام...
ندا میاد که وبلاگ من آپ شد...
اگه به این ندا گوش دادی...
یه سری بزن...
موفق باشید
بای
دانی که چرا راز نهان با تو نگفتم ـطوطی صفتی طاقت اسرار نداری
سلام ندا
یعنی تا آخر ترم خبری از تو نمی شه؟
بابا بی خیال............
من بلاخره آپ کردم
تو هم یه دستی به بلاگ بکش
شاد باشی
یا حق
سلام عزیز
مطلب جالبی نوشتی اما به نظر منم کسانی که دست به همچین کارهای میزنن به معنای واقعی عاشق نیستن چون عشق رو در وصال میبینن اما نظر من فراتر از این چیز هست چرا که دو عاشق میتونن سالها فرسنگها از هم دور باشن اما عاشق باشن چرا که عشق رو در وصال نمیبینن
موفق باشی عزیز
چرا اپ نمیکنی منتظرم که بازم دل نوشته هاتو بخونم
سلام.امیدوارم که حالتون خوب باشه.وبلاگ جالب و زیبائی دارید.از عکس های زیبائی هم استفاده می کنید.قلم شما که گیراتر و زیباتر از قلم من هست.نوشته زیبائی هم بود.نمیدونم آدما چرا تا به یه هدفی نمی رسن از زندگی سیر میشن.واقعا عجیب.درسته سخته ولی نه اینکه این کار رو آدم بکنه.مواظب خودتون باشید.از وبلاگتون لذت بردم.به امید دیدار.با آرزوی سلامتی.
ندای عزیز...
اول از همه سلام...
از اونجایی که فکر می کردم خودت مبای سر می زنی چیزی نگفتم(مثل خودم).که اینطور هم شد...!
و اینکه چطور میشه تجدیدی آورد...
این چیزی نیست که من بخوام بهت بگم...
باید خودت تجربش کنی...(مثل خودم)
و در آخر اینکه...
آپ کنی خیلی خوشحال میشم...
سلام ندای عزیزم ممنون که سر زدی خانمی
اپ کردی خبرم کن
فدای تو یاسی
من عکاسم .و اماده همکاری با شما هستم و به من سر بزن اوکی ...
شوخی یا جدی فقط با خواندن و کلیک کردن این می توانید صاحب لپ تاب شوید امتحان کنید.! 10دقیقه بیشتر طول نمی کشد با این همه وقت اضافه و پوچ ما ایرانیها ...
بعد از خواندن نکات بر روی لینک زیر کلیک کرده و قدم به قدم با ما پیش بیایید .
لینکی که از روی این باید ثبت نام گردد روی این را فشار دهید.. http://notebook.GustoNetwork.com/index.php?mid=643848
و برای اطلاعات بیشتر به وبلاگ من
www.photoashand.blohga.com
www.photoashand.blogfa.com - abonadri@gmail.com
با سلام و عرض ادب:دوست ارجمند در صورت نیاز به جواب یا راه حلی برای مشکلاتتان در زمینه های اجتماعی،احساسی و عاطفی میتوانید در صورت تمایل به آدرس(bibi20.persianblog.com) مراجعه کنید.لازم به ذکر است از پاسخ به سئوالتی که خارج از شئونات باشد امتناع خواهد شد.با آرزوی موفقیت و کامیابی(بیبی)
سلام
وبلاگ خوشکلی داری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتی که میخواستمت میترسیدم نگات کنم
وقتی نگات کردم ترسیدم تو چشات نگاه کنم
وقتی تو چشات نگاه کردم ترسیدم باهات حرف بزنم
وقتی باهات حرف زدم ترسیدم نازت کنم
اون روزی که نازت کردم ترسیدم عاشقت بشم
حالا که عاشقت شدم
می ترسم از دستت بدم...
ندای عزیز...
سلام...
خواستم بگم که آپ کردم نگی نگفتی...
در ضمن...
تو هم آپ کنی بد نمیشه ها...!
ندای عزیز...
میشه بپرسم کدوم مشکل رو می گی...؟
عشق آمد تیشه زد بر ریشه ام تیشه زد بر ریشه ی اندیشه ام
عشق اگر این است مرتد می شوم خوب اگر این است من بد می شوم
...............................................
سلام....جالب بود..موفق باشی...یا حق
حرفات خوب بودن و میشه گفت حرف دل خیلیاس .....ولی بیشتر همین خیلی ها با گفتن اینکه حرف دلشونه اغراق میکنن........و من و امثال من که میبینیم اینطور نیست ......از دل آتیش میگیرم!!!!!!میبینی چطور میان حرف این و اونو میال خودشون میکنن؟!میبینی چطور با کلمات بازی میکنن فقط واسه چند روز بازی کردن؟!!!!!!۱
اهه....بازم دارم یه ریز می ریزم....بی خیال میدونم خودتم اینارو میدونی....خوب فعلا یا علی
سلام
من آپ کردم...خوشحال میشم سر بزنید...
بای
سلام
من آپم خوشحال میشم که بهم سر بزنین
منتظرتم
فعلا...
...به عشق پاک تو سوگند می خورم آری...
که بی تو می گذرد لحظه ها به دشواری....
چقدر خسته و بی روح و زود می گذرد........
سلام ابجی
من لینک شما رو گذاشتم
منتظر شما هم هستم
منتظرم نذار
************
عشق
نام من عشق است.
می شناسیدم؟
زخمی ام زخمی سراپا،
می شناسیدم؟
باشما طی کرده ام راه درازی را
خسته ام خسته،
می شناسیدم؟
این زمان گرچه ابری پوشانیده است رویم
من همان خورشید تابانم
می شناسیدم؟
این چنین بیگانه از من رو برنگردانید،
در کف فرهادتیشه من نهادم،من
من شکستم بیستون را،من
من همان مهران سالهای دورم
رفته ام از یادتان یا،
می شناسیدم؟
نام من عشق است،
می شناسیدم؟
منتظرم چشم راه شمام