حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

طفلکم...

گاهی که دلم تنگ میشود از غروبی دلگیر از مهتابی غمگین و از صدای بوم خرابات

کمر به قتل ثانیه ها می بندم .شاید خون ثانیه ها در رگ دقایق جاری شود ومعجزه ای !!!

امشب چشم به آسمان دوختم تا شاید طفلکم با تماشای ستاره ها آرام بگیرد و

من شاهد ضجه ها و گریه های شبانه اش نباشم .ولی افسوس که حتی این کوکبان

درخشان برای این طفل ارمغانی چز دلتنگی و تنهایی ندارند .آخر دورترینش که حتی

درخششی ندارد آنٍٍ من است . میدانی طفلکم چه می خواهد ؟چه میگوید ؟؟؟

میگوید حرفی نزن...تنها نگاه کن!!!رقص بلور بر پیکر احساس.........

زمانی در تٌنگ اعتماد زیبا بود و درخششی داشت چشم نواز ولی حالا چه ؟؟؟

از من می خواهد بگویمش خانه دوست کجاست ؟ قلب بی کینه و پر مهر کجاست ؟

و من مات و مبهوت با هزاران حسرت طفلکم را تنگ در آغوش کشم و گویمش این پاسخ

طفلکم می پرسی خانه دوست کجاست؟؟ من نگاهم به سماء .آسمان سخت گریست

رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید و به...

انگشت نشان داد سپیداری خشک و گفت... نرسیده به درخت خانه بود پر از

مهر و صفا .آنچه تو می خواهی ولی افسوس چنان صاعقه ای خورد بر این

قصر بلور که همه مهر و صفا به یکباره بسوخت . طفلکم باز پریشان شد و گفت

دیگر از هیچ نگو .زندگی زیبا نیست .زندگی گور دل است .زندگی آنٍ تو نیست

قلب من تند تپید دست من میلرزید. طفلک صد پارم در سکوتی سنگین بغض خود را بلعید

و من برای آرام کردنش همراه با گریه های شبانه ام این لا لایی را در گوشش زمزمه

میکنم شاید آرام بگیرد ولختی بیاساید ولی نه لالایی من آرامشی به همراه ندارد

لالا لالا بخواب نازم که فردا من نخواهم بود

بخواب ای بال پروازم که فردا من نخواهم بود

بخواب ای کودک نازم بخواب ای ساز و آوازم

بخواب با غصه دم سازم که فردا من نخواهم بود

خدایا حکمتت را شکر چه صبر و طاقتی داری

ولی این طفل صد پارم دگر فردا نخواهد بو د

لالا لالا بخواب نازم که من فردا نخواهم بود...

که من... تنها ترین تنها دگر فردا نخواهم بود            

                                                            

                                                           اگه عشق منی؟؟؟     

نظرات 90 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:16 ب.ظ

اول

فدات بشم

اول شدم

[ بدون نام ] یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:18 ب.ظ

ای ول دیگه نویسنده شدی رفت

از فردا دیگه باید امضا بدی

تنهاترین تنهایان یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:19 ب.ظ http://tanhatarinetanhayan.blogsky.com

کــوله بار آرزوهات روی دوشت
تا کــــــــــــجاها رفتی با پای پیاده
رفتی و به هر چی خواستی نرسیدی
متاسفم برات ای دل ســــــــــــــــاده
دل به هر کی دادی از ســـادگی دادی
زندگیت رو پای دلــدادگی دادی
هر جا که دیدی چراغی پر فروغ
تا بهش رسیدی فهـمیدی دروغه
دل تنـــــــــــــــــــــــــــها و تکیده
دل گریون منو هـــــــــــی دل گریون

[ بدون نام ] یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:31 ب.ظ http://amir-perspolisi.blogsky.com

سلام
وبلاگ جالبی داری
گفتم حالا که خوشم اومده یک نظر ناقابل کمترین کاریه که می تونم بکنم
اگه دوست داشتی یه سری به من بزن
واگر از وبلاگم خوشت اومد بیا به هم لینک بدیم
موفق وسربلند باشید

TaNzAd یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 02:14 ب.ظ http://tanzad.blogfa.com

مثل همیشه...
اول سلام...
لازمه به تفلک گفته بشه زندگی اون طور که اون فکر می کنه هم نیست...
کافیه که یه کم بزرگتر بشه...
شاید خودش بفهمه...
بعی چیزها رو زمان به انسان می فهمونه...
و شایدم تو نمی تونی به اون نشون بدی زیبایی های زندگی رو...
نمی گم که هیچ زشتیی نداره...
اما اگه بخوای می تونی هر دو رو در کنار هم داشته باشی...
و اصلا بدی ها رو نا دیده بگیری...
اگه خوب ببینی و درست، یقین داشته باش که دوست خوب هم پیدا میشه و دیگه نیازی به لالایی برای آرامش وجود نداره...
این رو هم بدون:
مهر و صفا سوختنی نیست...
...
آنچه را که هست، ببینید...

الیاس یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:48 ب.ظ http://www.ensanam_arezoost.mihanblog.com

سلام ندا جان
چیکار کردی ندا
منو با نظراتت دیوونه کردی
ممنون و مرسی
واقعا خیلی فراتر از حد انتظار هستی و می نویسی
آفرین
خیلی خوشحالم که تو برام نظر میدی با این احساس زیبات

الیاس یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:51 ب.ظ http://www.ensanam_arezoost.mihanblog.com

ندا نوشته جدیدت بی نهایت زیبا و عالی بود
خیلی به دلم نشست
میخوام چندین بار بخونمش

مهندس یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 04:14 ب.ظ http://deldareg84.blogfa.com

سلام ندایییییییییییییی
لالائیت یه جورائی اهنگ دلم بود
راستی حتما؛ بهم سر بزن
ممنون

رهگذر یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 04:31 ب.ظ

سلام

گوش کن حرف دل مادر خویش
......... قصه هایش همه از غصه ی اوست

دستهایش همه از پینه ی مهر
..................... زلفهایش همه از لاله ی غم


هان نگر طفلک او
.......................که چه شیرین به تو آموخت
.................................... درس تلخی را


امیر یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 04:51 ب.ظ http://www.yetar.blogfa.com

نیستی
مهر شد می خوای باز همدیگرو نبینیم
کجا بگی میام

از تبار درد یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 05:02 ب.ظ http://www.tandis-tanhaee.blogsky.com

سلام ندا
خوبی ؟
خیلی ممنونم که هیچ وقت تنهام نذاشتی ......

در مورد آپت
آدما خیلی وقت برای خوابیدن دارن ....خیلی
اون قدر که نه من نه تو نه هیچ کس دیگه نمی تونه اونو محاسبه کنیم
پس بدار آدما این دو روز زندگیشونو بیدار باشن

خودم یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 06:26 ب.ظ

خودم (ندا یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 06:27 ب.ظ

ای هم نفس با من بمان امشب هوای گریه دارم
این لحظه های غربت و غم را برای گریه دارم
دارم غمی پنهان گداز و مردم چشمم گواه است
در برق این آینه ی روشن صفای گریه دارم
من بی بهرم قاصد پاییز طوفانزای تلخم
من ابر باران خیز غمگینم هوای گریه دارم...........

عاشقی به نام امیر یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 06:37 ب.ظ http://www.yetar.blogfa.com

ندا جان خوبی حالی از ما نمی ژرسی نامردی نکن جانم

سامی یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 06:42 ب.ظ http://martek.blogfa.com/

سلام دوست من
ممنون که خبرم کردی
مطلب پستت عالی بود
خوندمش ولی نمیدونم دروصف شعرهای زیباچه چیزی میشه
به عنوان نظر
گذاشت
راستی نداخانم
من وب شمارالینک کردم
اگرمایل بودیدشماهم منولینک کنید
خوشحال میشم ببینم منوبه عنوان یک دوست پذیرفتید
درضمن
من همیشه به وبلاگ شماسرمی زنم
البته اگرمنودعوت کنید
بیشتراحساس رضایت میکنم
چون میدونم مزاحم نیستم
وازاینکه براتون کامنت بگذارم ناراحت نمی شید
موفق باشید
بدورد

پدرام یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 06:52 ب.ظ http://www.p-sh.blogfa.com

سلام خوبی؟؟
جدا حالت خوبه؟؟
مشکلی نداری؟؟؟
ضربه ای بهت نخورده؟؟؟
آخه اولین بار هستش که نوشتی منتظرتم
خیلی خوشحال شدم ولی فکر نکنم دیگه تکرار بشه
متن قشنگی بود
بای

ایمان یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:06 ب.ظ http://imanforever.blogfa.com

صدای تپش نگاه تان

چون لرزش قدم های یاسی رنگ پریدست

گویی چیزی را از یاد برده...

بر فراز برج بودن گام نهاده

اما گویا

ترس از ارتفاعش را از یاد برده...

برایش از چشمان پر مهر آسمان بگویید

برایش از چشمه ارغوانی هماره جاری بگویید

بگویید کسی هست دلواپس یاس ها

او هست که دلواپسی رنگ بازد

از خدا برایش بسیار بگویید

فراموشی را

فراموش خواهد کرد

ایمان یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:16 ب.ظ http://imanforever.blogfa.com

میل به پنجره رسیدن دارم...

به اندازه ی نفسهای قناری

سبزم...

چشمهای طاقتم

برای دیدنش

پر می کشند...

عطر "ربنا....."

باغچه ی نحیف باورم را پر می کند...

می شنوی؟

سفره می گسترند انگار.....

بهشت می تراود انگار...

آری..

خودش است...

جوان تر از هر سال

آری...

رمضان می آید انگار...

علیرضا یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:21 ب.ظ http://www.taropud.blogfa.com

سلام دوست من
دیگه به ما سری نمیزنی
با هر حال ما به یاد رفقا هستیم
سحر خندد به نور سرد فانوس
پرستویی دهد بر جفت خود بوس
تو را دیگر نخواهم دید افسوس
یا علی

amir یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:40 ب.ظ http://amirtanha0361.blogfa.com/

سلام عزیزم
مرسی از حضور گرمت
بابای

توپولی یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:46 ب.ظ http://topolii.blogfa.com

سلام ندا خوفی

خانوم چی شده که تو هم از روزگار گله میکنی هاااااااااااااا
رسم روزگار اینه که به هیچ کس وفا نداره .
همیشه شاد باشی و شادی آفرین
یا حق

black یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:49 ب.ظ

سلام...
"خانه دوست کجاست..؟"یا که بهتر گویم...:
"هرکه آمد به جهان نقش خرابی دارد"
خانه دوست نما نزدیک است...!
یا که بهتر گویم...:
"در خرابات بگوئید که هشیار کجاست"
فقط....
"نکته هاست بسی محرم اسرار کجاست"
به رسم دوستی دستی فشردن
ولی با هر سخن قلبم شکستن
...
زیبا بود....تلاش زیبائی بود برای مخفی کردن حرفای خودت پشت نوشتت...!
اما...
ای کاش که شب فقط گریه بود و فردا وقت رفتن.!
ای کاش که واقعا اعتقاد داشتیم به وجود خدائی...که همیشه با ماست...!اما حیف که فقط دم از خدا می زنیم و در عمل...! پوچیم و آزاد
"هر آنکه جانب اهل خدا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد"
اگر بیشترش تضمین بود...ببخش....اونا بهتر از نوشته من بود...!!! حتما بود
چه دردیست....این تنهائی...
چه دردیست....این سکوت بی پایان...
چه دردیست....این تظاهر...
چه دردیست....که می دانی همه تا رفتن تو ادامه خواهند داشت...!


LCF <good job>



احسان یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:49 ب.ظ

میگه تو زندگی ات هیچ نداری خدا را داشته باش .
و زندگی مال همین چند روز نیست .

محمد یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:16 ب.ظ http://www.arezoobarani.mihanblog.com

سلام ابجی جون
کم پیدا شدی
ممنون که خبرم کردی
همین که خبر می کنی خیلی معرفت داری
اپ بسیار زیبایی بود کمی بوی غم می داد
دیگه سر به سرمون نمی زاری
باز هم بیا پیشم
منتظرتم
راستی ایدی ایملی چیزی بده تا اپ کردم خبرت کنم

اگه یه روز بغض گلوت رو فشرد بهت قول نمی دم که می خندونمت ولی می تونم باهات گریه کنم اگه یه روز نخواستی به حرفای کسی گوش کنی بهم بگو ... قول می دم که خیلی ساکت باشم اگه یه روز خواستی در بری حتما خبرم کن قول نمی دم که ازت بخوام بمونی اما می تونم باهات بمونم اگه یه روز سراغم رو گرفتی و خبری از من نشد سری بهم بزن احتمالا بهت احتیاج دارم

شبهای برفی من و تو یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:56 ب.ظ http://eshgholanema.blogfa.com/

سلام خوبین؟

ممنون که بهمون سر زدین و در شادیمون شرکت کردین

امدیم بگیم که خونه عاشقانه ما اپ شده است منتظر حضور همیشگیتان هستیم

زود بیایین

فعلا پس بای

[رضایت][گل]

محمد معزی (اهواز) یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:58 ب.ظ http://www.folox.blogfa.com

سلام خوبی ندا جون مرسی از اینکه اومدی
نظرت برام خیلی جالب بود
دروغ نباشه اما از آغاز تا به حال این بهترین نظری بود که دریافت کردم مرسی
نظرت در مورد تبادل لینک چیه؟

darvish یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:40 ب.ظ http://darvish58.blogfa.com

لا لا لا
ما که همیشه خوابیم
بچه صدا نکن بزار بخوابیم
لا لا لا
قلب ماخوابه
بازم بچه صدا نکن بیدار نشه
خوابیدن بهتر بود که بیدار باشی باز ندانی
بای بای

تنهاترین تنهایان یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:47 ب.ظ http://tanhatarinetanhayan.blogsky.com

وای من باورم نمیشه !!! یعنی این آهنگ رو که این روزا بد جوری دارم گوشش میدم باید توی وبلاگ شما هم بشنوم ؟!
واقعا که زیباست اگه کدش رو به منم بدید ممنون میشم راستی ندا خانوم کد آهنگی که محسن چاوشی واسه من تنهاترین خونده و به نام " کم تحملم " راهی بازار شده رو ندارید آخه دلم میخواد این روزا این آهنگ رو روی وبلاگم بزارم ...

مهندس دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:50 ق.ظ http://deldareg84.blogfa.com

سلام عزیزم
دیدی چی کار کردم
راستی این بچه دانشجو ۶۵ ایه .
حالا فهمیدی
راستی کارت خواسته بودی اگه تونستم میفرستم به ایمیلت
پس تا ۳۰ام
see you later

پدرام دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:59 ق.ظ http://www.p-sh.blogfa.com

سلام حدس میزدم
آخه ما کی باشیم که یکی دلتنگو منتظرمون باشه......
ولی بازم ممنونم که بهم سر زدی
مواظب خودت باش
بای

سامان دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:37 ق.ظ http://yash.blogsky.com

و اما زندگی... من از همان کودکی اموخته ام که در زندگی بازی کنم و در بازی زندگی؛ همه آمد وشد ما در دنیا بازی بود اما من در این بازی جدا خندیده بودم و جدا گریسته بودم
ممنون که سر زدی
موفق باشی.............

امیر دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:49 ب.ظ http://www.yetar.blogfa.com

سلام ندا جان عشق شما کی هستش که اینقدر گریه می کنی عجب عشقی وای وای:((درکت می کنم عزیزم

فرنوش دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:24 ب.ظ http://lee62.persianblog.com

سلام ندا جان
نوشته خوبی بود.
مرسی که سر زدی بهم. بازم از این طرفا بیا
قربونت

آرش دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 04:52 ب.ظ http://ashk-o-boose.blogfa.com

ندای عزیزم سلام

زیبا بود واقعا زیبا..
میدونی یه بیت شعر رو جدیدن خیلی تکرار میکنم..
علت عشق ز علت ها جداست
عشق اصطرلاب اسرار خداست
بعدش میگه..
آفتاب آمد دلیلش آفتاب
گر دلیل بایدت روی متاب
واسه مولویه
خیلی فکر کردم خیلی خوب منطق عشق رو نشون می ده منطقی که ما نمی گم همه اما خیلی ها مون فراموش کردیم
منطقی که بی منطقی توی اون بزرگ ترین مفهوم رو داره ...
منطقی که اگه بخوایم واسش قانونی تعریف کنیم مثل این میمونه که بخوایم نظمی رو برای دیوانه ها بگنجونیم ...

همین منطقه که ما رو کودک میکنه ودوری دیگرانی که ادعا دارند از اونه که این کودکو بی طاقت میکنه و به گریه میندازه..

خیلی شد ممنون ..که تنهام نذاشتی
به یادتم به یادم باش ..
بای

حمیدرضا دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:20 ب.ظ http://golzaregham.blogfa.com

سلام
من حمیدرضا از لارستان هسثم
وبلاگتون جالبه
مطالب قشنگی هم توش نوشتین
به منم سر بزنید خوشحال میشم
منتظر حضور گرمتون هستم

امیر دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:54 ب.ظ http://www.loloknat.blogfa.com

سلام ندای عزیزم .
ببخشید . من چند روز نبودم که بهت سر بزنم و حتی آپ کنم .
مرسی از اینکه لطف کردی و اومدی بهم سر زدی. راستش واسه آپ آخری نخواستم به کسی خبر بدم تا ببینم کی خودش بدون دعوت بهم سر میزنه و دوستای واقعی رو بشناسم و خوشحالم که شما اومدی.
دوستت دارم و از امشب دوباره آپ می کنم . منتظرتم
همیشه می دونستم که ارزش دوستی رو داری و به دوستی با تو افتخار می کنم .
ندا جون خیلی واسم عزیزی

امیر....

خودم دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:39 ب.ظ

مرگ عشق شیشه ای فرا رسیده
دست هایم در شکاف وحشت پوسیده
اسمان سیاهست مشکی و پلاسیده
خون اشام لبهای فرشته را بوسیده
خون از لبهایش بر تیغ اعدام چکیده
اکنون دیگر کار عشق به پایان رسیده

عشق دیگر بی معنی است برخیز ای ساده ...
بر خیز درنگ جایز نیست

فرزانه دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:48 ب.ظ http://www.telesm_tanhayi.persianblog.com

فقط میتونم بگم واقعا قشنگ بود .... میدونی ندا هر وقت میام وبلاگت خدایی حال میکنم چون آخه همه ی حرفایی که میزنی" همه ی چیزایی که مینویسی به دل میشینن ...... دیگه وقتتو نمیگیرم ندای عزیزم "مرسی خبرم کردی"موفق باشی و فعلا خدانگهدار .... راستی ندا جان من آپ کردم توووووووووووووپ یه سری بزن حتما ....

ورپریده سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:25 ق.ظ http://varparidan.blogfa.com

سلام ندا
خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خواهش میکنم اون روز گفتم اگه هستی بیا که ...
موردی نداشت
ببینم ندا چرا فکر میکنی دیگه اعتماد نیست
خانه دوستی و محبت
آدم های پر مهر و صفا نیست
درسته که زمونه یه جوری نامرد شده
اما هنوزم هستن کسایی که قلبشون پر مهر و بدن کینه باشه
من تو این زمینه باهات موافق نیستم
خداییش یک نمونه اش من بچه به این با صفایی(نیشخند) (چشمک)
قربون یووووووووووو
چه قسم ها که نا بجا خوردیم
و ندیدیم از کجا خوردیم
عشق ها عشق های پوشالی
وعده ها وعده های تو خالی
ناله ساز را نمیفهمیم
شور آواز را نمیفهمیم
آنکه پایش به جبهه جا ماندست
چند سالی ست بی عصا ماندست
خوب مارو معتاد کردیا
بایییییییییییییییییییی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:30 ق.ظ

من اگر می روم ای دوست
بهر آن نیست
که از یاد تو فرسوده شدم
بهر آن است که از یاد تو آسوده شدم

من اگر می روم ای دوست
خیالم اینجاست
روانم اینجاست
وان فلب شکستم اینجاست

من اگر می روم ...
رقص کنان
روح فضا
با رامش

من اگر می روم ای دوست
مخور غم
مریز اشک

پدرام سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:55 ق.ظ http://www.p-sh.blogfa.com

سلام بهت حق میدم عزیزم
من شرمندم و عزر می خوام
منو می بخشیییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بیا پیشم
متنت خیلی ناز بود بلند خونمش
منتظرتم بای

بابای بچه سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:34 ب.ظ

آره بچه
حالم خوب نیست
قاطیم
بدشم منظوری نبود
یهویی همشون پاک شد اونم بطور امدی ( چشمک )
تو بهم نظر ندی کی می خواد بده هن
منتظرتم
بیایی هااااااااا
هن

نگاه عشق سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:37 ب.ظ http://www.negahe-eshgh.blogfa.com

سلام خوبی دوست عزیزم
راستش متنت رو خوندم قشنگه ولی نمی دونم چرا تو که متنه منو خوندی ازم به خاطر ناامیدانه بودنش ایراد گرفتی ولی خودت از فردا نبودن و رفتن حرف میزنی نمیدونم شاید چون ما ایرانیها فقط توی حرف زدن و نصیحت خوب باشیم.ولی وقتی نوبته خودمون میشه هیچی به جز نوشتن از غم وغصه یادمون نمی یاد.
شاید به این خاطره که از دل هم خبر نداریم و همش فکر میکنیم هر چی بلا توی دنیاست سر ما می یاد ولی در صورتی که اگه نگاه کنی هر کسی به اندازه خودش مشکل داره.
دوست عزیزم موفق باشی

الیاس سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:52 ب.ظ http://ensanam_arezoost.mihanblog.com/

پائیز میعادگاه خیالی یک دل عاشق است .
پائیز وقت سرسپردگی به رویاهاست.
پائیز وقت هق هق دل تنگ است .
پائیز وقت باریدن دل عاشق است .
داستان پائیز بهاری دردیست در دل عشاق
حسی غریب که با بوی باران پائیزی عطر بهاری به آن می بخشد و چه لذتی دارد قدم زدن در زیر باران و بر روی بزگهای پائیزی که ریزش هر برگ به مثابه قطره اشکیست از گونه عاشق - الیاس

و من امروز دانستم که چقدر عاشق پائیز هستم من

مرسی از نظراتت.

امین چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:35 ق.ظ http://hu.blogsky.com/

سلام دوست عزیزم
واقعا زیبا می نویسی مرسی

رادین چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:34 ق.ظ http://www.radin-pashmaloo.blogfa.com

سلام

دیگه یادی از ما نمی پرسی؟

این آپت هم قشنگ بود

بای

امین بزازان چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:13 ق.ظ http://www.atishbazi.blogfa.com

سلام ندا
خوبی ؟
می دونم دیر می آم می دونم
ولی بی معرفت نیستما !
دل نوشته ی نازی بود
من که خیلی خوشم اومد
کلاْ قلم قشنگی داری و خوب می نویسی
راستی منم به روزم
اگه دوس داشتی بیا پیشم
مرسی

مهندس چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:30 ق.ظ http://deldareg84.blogfa.com

بابا چرا ایمیلت رو نذاشتی
میخواستم کارت دعوت برات بذارم

امیر چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:48 ب.ظ http://www.loloknat.blogfa.com

دگر از هیچ نگو ، زندگی زیبا نیست. زندگی گور من است ...
هر کسی سهمی از این من برداشت...
و به قلبم و به احساس لطیفم خندید...
سهم من از دنیا...
نعش باران بود بر شانه ام و ...
دل نوشته های دل بی خانه و کاشانه ام و ...
آن ستاره که همه هستی من بود، اما...
کاش می فهمیدی...
زندگی زیبا نیست ...
زندگی مال تو و مردم این شهر و دیار...
..............................
سلام ندا جون
واقعا جذاب و زیبا می نویسی. بهت تبریک می گم .
منم از نوشته هات جواب دادم . امیدوارم منو ببخشی.
... امیر

به یاد خدا چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 04:23 ب.ظ http://www.noel65.blogfa.com

سلام
مطالبت جالب و دل نشین بودن امیدوارم موفق باشی
به کلبه تهایی منهم سر بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد