حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

تردید یا ...

من در این دنیا خدا حیران شدم یا ناتوان

        من در این وادی خدا مجنون شدم یا بی زبان

قلب من جویای عشق است و کجا لب تر کنم

  این دل ویران من گوید که با غم سر کنم

گر که باشد سهم من یک عمر تنهایی و غم

پس چرا قلبی نهادی در درون سینه ام

بار الهی سینه ای دارم سرا پا عشق و شور

            یار من گمگشته در خود من شدم مدهوش دوست  

عشق من... تردید را مهمان قلبش میکند

           مانده ام حیران که با مهمان چه می خواهد کند

مشق امشب را گمانم مو به مو از بر کند

     این همه تردید را در قلب خود مهمان کند

ترسم از این است مشق وهم را باور کند

       گر چنین باشد خدایا من چه با این دل کنم

ضجه های امشبم را با دلی پر خون کنم

              اشک چشمم را نثارمقدم دلبر کنم                 

گویمش جانم فدایت مرهم قلبم تویی

              تک سوار وادی عشقم تویی جانم تویی           

پس دگر تردید را از قلب خود انداز دور

      جای آن همراه من باش وسرا پا عشق و شور

تو نمیدونی... 

نظرات 65 + ارسال نظر
ندا شنبه 13 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 06:31 ب.ظ

من اینجا تنهای تنها کجای زمان ایستادم؟؟؟
گلی را پر پر می کنم
کمی هم گلاب
و عودی که می سوزد
چون دل من.
کجا تو را یابم؟...

TaNzAd شنبه 13 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:19 ب.ظ http://www.tanzad.tk

اول سلام...
روزتون خوش...(و البته مبارک!)
از اون جایی که اکثر ابیات شعر، منوط به جواب بارگاه خداوند است پس باید منتظر جواب بمانی...
در کار خدا چون و چرا نتوان کرد...
...
یکی دیوانه ای آتش بر افروخت
در آن هنگامه جان خویش را سوخت
همه خاکسترش را باد می برد
وجودش را جهان از یاد می برد
تو همچون آتشی ای عشق جانسوز
من آن دیوانه مرد آتش افروز
من آن دیوانه آتش پرستم
در این آتش خوشم تا زنده هستم
بزن آتش به عود استخوانم
که بوی عشق برخیزد ز جانم
خوشم با این چنین دیوانگی ها
که می خندم به آن فرزانگی ها
به غیر از مردن و از یاد رفتن
غباری گشتن و بر باد رفتن
در این عالم سرانجامی نداریم
چه فرجامی ؟ که فرجامی نداریم
لهیبی همچو آه تیره روزان
بساز ای عشق و جانم را بسوزان
بیا آتش بزن خاکسترم کن
مسم در بوته هستیی زرم کن
...
آنچه را که هست، ببینید...

محمد شنبه 13 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:19 ب.ظ

سلام ندا جون.نگفتی بودی وبلاگ داری
وبلاگ قشنگی داری
حالا راستشو بگو این شعرا مال خودته یا دودر کردی؟
به هر حال موفق باشی
آپ کردی خبر کن

نگاه عشق شنبه 13 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:39 ب.ظ http://www.negahe-eshgh.blogfa.com

سلام خوبی دوست عزیزم
متن قشنگی نوشتی. مخصوصا(بار الهی سینه ای دارم سرا پا عشق و شور ) که فکر می کنم ما فقط به زبون این حرفا رو می گیم ولی موقع عمل یک چیز دیگه ایم.
منظورم تو نیستی کلی می گم . ولی عکسی که گذاشتی خیلی قشنگه .
ممنون که خبرم کردی .موفق باشی

فیلسوف کوچولو شنبه 13 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:48 ب.ظ http://philsoofkoochooloo.blogsky.com

ــــــلام ندای عزیزم...
خیلی وقته ندیده بودمت...دلم برای شعرات هم تنگ شده...همه رو ذخیره می کنم و می خونم...می خوام شعراتو بلند بلند بخونمشون...
حق نگهدارت دوست خوب

darvish شنبه 13 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:00 ب.ظ http://darvish58.blogfa.com

سلام بچه
چی بگم
موفق باشی

محمد شنبه 13 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:37 ب.ظ http://www.arezoobarani.mihanblog.com

سلام ابجی ندا
خوبی عزیز
ممنون که خبرم کردی
راستی روزت مبارک
اپ زیبایی بود
دیگه سر به سرمون نمی زاری
باز هم بیا پیشم
منتظرتم


به یاد داشته باش هر وقت دلتنگ شدی به اسمان نگاه کن کسی هست که عاشقانه تو را می نگرد و منتظر توست اشکهای تو را پاک می کند و دستهایت را صمیمانه می فشارد تو را دوست دارد فقط به خاطر خودت به یاد داشته باش هر وقت دلتنگ شدی به اسمان نگاه کن و اگر باور داشته باشی می بینی ستاره ها هم با تو حرف میزنند باور کن که با او هرگز تنها نیستی هرگز فقط کافی است عاشقانه به اسمان نگاه کنی امیدوارم زندگی برای تک تکتون پر از عشق و شادی و خاطرات ماندگار باشه

احسان شنبه 13 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:39 ب.ظ

سلام
راستی از این گروه می تونی آهنگی که اول برنامه ی ایران بویز شو میگذاره رو به من بدی واسه دانلود .
اسمش یادم نیست . اولش میگه : ای گل بهار . . .(نخندیا)

در مورد شعرت بذار براش ریتم خواندنی پیدا کنم بعد نظر می دم

[ بدون نام ] شنبه 13 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:43 ب.ظ

ببین من شعرت و دزدیدم . به دوستم گفتم اگه بشه براش یه آهنگ با پیانو بنوازه . اگه بشه . یه جورایی درد دل منه . آرومترم کرد نسبت به اون حال دیشبم

مجید شنبه 13 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:36 ب.ظ http://www.majid-85.persianblog.com

سلام دوست خوبم........ممنونم از محبتت.......دوباره به روز هستم..........

داش حمید یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 05:50 ق.ظ http://kolbh.persianblog.com

مشتی بابا سلام
با یه عشقه مسخره آپ کردم
بیا صفا بده کلبه دادشتو
یا علی

علی(عشق زیبا) یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 06:53 ق.ظ http://www.eshghe-ziba.persianblog.com

سلام ندا جون خوبی
من وظیفه خودم می دونم که دلنوشته های بهترین دوستانم و بزارم تویه وبلاگ چون خیلی قشنگه مرسی که برام مطلب میفرستی امیدوارم که موفق باشی تا آپ بعدی بدرود

با اینکه ندیدمت دلم هر روز برات تنگ میشه ،بدیش اینه که می دونم تو هستی،کاش نبودی!مثل هزاران چیز دیگر که توی این دنیا نیست ولی آدمها باز بی جهت دنبالش می گردند،نمی دانم،شاید بشود اسمش را گذاشت دلخوشی.دلخوشی من هم این است که میدانم هستی

گل یخ یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:09 ق.ظ

چشمهایم را میبندم
تصویر تو در آینه قلبم نقش می بندد
و چه زیباست آهنگ ثانیه هایی که با یاد تو میگذرند
و چه آبی ست آسمانی که من بدان مینگرم
صدایت را میشنوم که آهنگ عشق و محبت را زمزمه میکنی
و عطر گل سرخی را که در دست داری با جان و دل می بلعم
و تمام لحظه هایم را با یاد تو پر میکنم

گل یخ یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:10 ق.ظ

بگذار عظمت عشق را درک نکنی زیرا آنقدر عظیم
است که تو و هستی تو را نیز نابود می کند
بگذار گرمی عشق را حس نکنی تا معنی خاکستر
عشق را نیز ندانی
اما...اما اگر عاشق شدی فقط یکی را دوست بدار,
تنها برای یک نفر قدم بردار وتنها برای یک نفر
عشق پاک وآسمانی داشته باش

گل یخ یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:11 ق.ظ

اگر کلمه دوستت دارم قیام علیه بندهای میان من و توست
اگر کلمه دوستت دارم نمایشگر عشق خدایی من نسبت به توست
اگر کلمه دوستت دارم راضی کننده و تسکین دهنده قلبهاست
اگر کلمه دوستت دارم پایان همه جدایی هاست
اگر کلمه دوستت دارم نشانگر اشتیاق راستین من نسبت به توست
اگر کلمه دوستت دارم کلید زندان من و توست
پس با تمام وجود فریاد میزنم.. دوستت دارم

فرید یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:35 ق.ظ http://www.golhayekaghazi.blogfa.com/

سنگ و صدف
کنار هم
مرجان ، خزه ها
تابش خورشید رو به سوی دریا
هاله می سازد نور بر صدف
جان می گیرد
گل مروارید
در باغ صدف
سنگ ، رنگ چهره می بازد
ذرات وجودش
از سوزش عشق ، به دور مروارید
پروانه وار می رقصد
شمع گونه می سوزد
آری ، زیباتر از مروارید چه می توان دید ؟

فرید یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:36 ق.ظ http://www.golhayekaghazi.blogfa.com/

ندا خانوم سلام...
از لطف شما بی نهایت سپاس گذارم.....

ساغر یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:55 ق.ظ http://www.saghar60.blogfa.com

سلام ندای خوبم
ندا جان راستش و بخوای میشه گفت هر دو حالت را دارم راستی ندا میتونم باهات آشنا شم خیلی مایلم باهات حرف بزنم وباز هم مثل همیشه جالب نوشتی

پریسا یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:46 ق.ظ http://http://www.baranedeltangiha.blogfa.com/

سلام ندای عزیز
خیلی زیبا بود
آنگاه که ضربه های تیشه زندگی را
بر ریشه آرزوهایت حس میکنی؛
به خاطر بیاور که ...............
زیبایی شهاب ها
از شکستن قلب ستارگان است!!!!

تو مرا هرگز نخواهی شناخت ...!!؟؟ یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:00 ب.ظ http://www.dele-zaar.blogfa.com

ای یگانه این قلم تب دار توست

تا سحر می خواند و بیدار توست

گوشه ی چشمی ...

نگاهی ...

وعده یی ...

تو مرا هرگز نخواهی شناخت ...!!؟؟ یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:07 ب.ظ http://www.dele-zaar.blogfa.com

روزگار برخلا ف ارزوهایم گذشت...کاش متولد نشده بودم ...کاش یه این دنیای پر از گناه پا نگذاشته بودم .....کاش همیشه همون کودک با زی گوش بودم و دنیا و زندگی همش در بازی کردن برام خلاصه میشد ...کاش پرنده بودم ...درسته شاید درک و فهمشون خیلی کمتر از انسان باشه ...همینش زندگی رو براشون زیبا کرده ...کاش من مثلا یک پرستو بود ...مهاجر ..سبک ..عاشق ..تنها.و ...بی کس همیشه در اوج ..کاش نبودم ..کاش

احسان یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:43 ب.ظ

زندگی واسه همه سه حرف واسه من دو حرف . . .
و حال در این لحظه همه چیز پایان پذیرفت .

باورم نیست لحظه ی شاد آغاز را باورم نیست لحظه ی تلخ آخر را ، باورم نیست پایان پذیرفت

باورم نیست پایان خود را .

لب جوی خشک هر روز می نشستم تا به امروز که آبرویم آب این جوی شد و به پستی ها

فرو رفت .

لحظه ، لحظه ی سختی است ، آه می خواهم ، نفس نیست ، درد می خواهم ، بدن نیست .

فریاد می خواهم ، صدا نیست ، گریه می خواهم ، چشم نیست ، آتش می خواهم ، دل نیست .

دادرس می خواهم ، خدا نیست ، خدا نیست ، خدا نیست ، خدا نیست .

سنگ صبور می خواهم ، سایه نیست ، آرزو می خواهم ، فردا نیست .

باورم نیست ، باوری هست ، خدایی هست ، بختی هست ، امیدی هست ، روشنایی هست .



همه غم ها در آغوشم ، نفس هام به شماره افتاده ، نگاهم به بن بست دیوار ، دلم سنگ واسه خواهش ، درش بسته ، صدایم کوتاه ، دلم خسته از این غربت ، ای کاش آرزویم به حقیقت می رسید و خدا را شکایت می گفتم سوی دیگری .

من که آواز سر می دادم ، دنیا همین است ، شکست را دنیا می خورد ، حال خودم گندیدم ، من تسلیم مطلق این دنیا هستم .

دادرسی نیست ، خدائی برای من نیست . لیلی من ، مجنونی نیست .

درخت من دیگر سایه ندارد ، حکم من تن لخت است و سرمای زمستون .

ای کاش برای سنگ مرگی بود ، می دانم آنچه روح ندارد نمی میرد .

جستجو پایان پذیرفت ، انسانی نیست ، فردائی نیست ، آنچه هست این است .

همه جا را گشتم به امید روشنی به آخر رسیدم و ندیدم روشنی .

زندگی واسه همه سه حرف واسه من دو حرف ،

واسه همه عشق واسه من مرگ ، سلام به تو ، مرگ .

۲۲/۴/۸۵

chera!!! یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:26 ب.ظ http://nemidonam-nemidonam.persianblog.com

دیدی که رسوا شد دلم
غرق تمنا شد دلم
دیدی که من با این دل
بی آرزو عاشق شدم

احسان یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:59 ب.ظ

نظر من راجع به شعر
قرآن - سوره القصص-آیه ۱۳ تا ۱۸

TaNzAd یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:29 ب.ظ http://www.tanzad.tk

آنچه را که هست، ببینید...
منتظرم...

داش حمید دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:21 ق.ظ http://kolbh.persianblog.com

صفا دادی مشتی اومدی
منکه گفتم عشقو مسخره کردن
اما واقعیه این داستانها متاسفانه
یا علی

یکا دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:24 ق.ظ http://parparvaaz.persianblog.com

سلام سلام
خیلی زیبا بود
یا رب منم جویان تو یا خود تویی جویای من

[ بدون نام ] دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 05:15 ق.ظ

سام علیک قناری

خوفی ؟

چه خفرا ؟

بی ما خوش می گذره؟


[ بدون نام ] دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:49 ق.ظ

ببین بی تو به "دل" غم دارم امشب
بیا دستان سردم پر ز درد است
و چشمان ِ پر از نم دارم امشب
ببخشا التماس ِ چشمهایم
در آنها اشکها هم دارم امشب
ببین این حلقه "عشق" است در چشم
همان "عشقی" که من کم دارم امشب!
به جز آن اشکهای خیس ِ تبدار
"خدا"یی خوب مرهم دارم و" را ای "عشق" من کم دارم ...
در امتداد غروب چشمهایم
طلوعی دوباره باش
در بستر شکسته ی بازوانم پروازی باش
بر اصوات مرده ی لبانم قناری ها و جیرجیرک ها را و سهره ها را رها کن
با گامهایت بر
سنگفرش سینه ام رقصی پر شکوه را آغاز کن
و مرداب دلتنگی ام را پر کن از شکوفه ها یی که میوه خواهند داد

[ بدون نام ] دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:51 ق.ظ

میدانم تو میروی..... میروی و خیره به چشمانم نگاه میکنی.... میروی و هیچ برایت مهم نمیشود برای من چه کسی ستاره روشن میکند؟؟؟ میروی و مثل غبارها در روزهای خاکستریم گم میشوی... هیچ به هیچ. میگویم نرو تو میخندی و باز شکنجه احساس میکنم. میگویم نرو و باز به تو التماس میکنم. هیچ به هیچ. دارم برایت حرف میبافم. برایت احساس میتنم. برایت ترانه نقش میزنم. و باز هیچ به هیچ. میدانم تو میروی.... آنقدر ساده و بی صدا که حتی از لگد کردنم هم آن دل کوچکت آزرده نمیشود... آنقدر شیطانی که من از تو اولین بار میهراسم. تو میروی..... و میگویی باید اینچنین باشد. و من در این مانده ام آنهمه وعدههای شیرین تو چگونه من ترانه کرده ام؟؟؟ میدانم خوب میدانم برو

رهگذر دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:22 ق.ظ http://www.ney-labak.persianblog.com/

سلام

تو در بند رنگین کمانی و

................... من مسجون در لاله های واژگون

تو زاده ی دریایی و

..................... من مولود برگ های شب

تو در طوفان می رقصی و

......................... من در آتش

تو . . .


( رهگذر )

عباس دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 05:24 ب.ظ http://www.paknia.blogfa.com

گریه وقتی زیباست که برای اشک باشد
اشک وقتی زیباست که برای عشق باشد
عشق وقتی زیباست که برای تو باشد
تو وقتی زیباهستی که برای من باشی

سلام دوست خوبم
ممنون که به من سرزدی
موفق باشی
عالیه مثل همیشه
[گل]

عباس دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 05:25 ب.ظ http://www.paknia.blogfa.com

جیگر من شما رو لینک کردم
خوش باشی

یه گیتار دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:53 ب.ظ http://yegitareshekasteh.blogfa.com

تو اگه صدامو می شنوی بدون دلم تنگه برات

بگو تو هم هر شب به یاد من بارونی میشه گونه هات

UP HASTAM

رضا سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:08 ق.ظ http://www.khalvat-e-man.blogfa.com

سلام ندا خانوم گل

رضا سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:12 ق.ظ http://www.khalvat-e-man.blogfa.com

خیلی گلایه دارم ازت
من که دیگه به خاطر کاری که واسم پیش اومده نمیتونم زیاد بیام و بهتون سر بزنم
ولی تو چی ؟
چرا واسه آپ هات خبرم نمی کنی ؟

رضا سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:17 ق.ظ http://www.khalvat-e-man.blogfa.com

خیلی شعرت ناز بود
ولی دیگه این دفعه متفاوت بودی
کمتر از ندا خانوم شعر دیده بودیم

رضا سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:20 ق.ظ http://www.khalvat-e-man.blogfa.com

ولی اگه این دفعه بی خبرم بذاری از آپت نه من نه تو

رضا سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:27 ق.ظ http://www.khalvat-e-man.blogfa.com

خوب دیگه حتما این رسمشه
من دیگه بیشتر از این مزاحمت نمیشم
ولی سعی میکنم زود تر و بیشتر بیام عزیزم
مرسی
رضا
به خدا و شادی میسپارمت

ورپریده سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:04 ق.ظ http://varparidan.blogfa.com

سلام ندا
خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چه بد!!!
چه خبر
حالا بهش گفتی یا نه؟؟؟
چیو ... اون بیت آخر و یه بار دیگه بخون
گفتی بهش ؟؟؟؟ !!!!!!!!
خوب میشم نگران نباش
راستی اون شعر مرد بیگانه بود ... انگار قبلا شنیده بودی
میدونی شاعرش کیه ؟؟؟؟ اسمش مرتضی ست یا فامیلش مرتضویه
البته فکر کنم... کمکم کن
یه شعر هم آخرش بگم برم:
اوهم اوهم(اینا سرفه اولش بود ... کلاس داره)
مشکن ساغر امید مرا
ای همه هستی من این نفسها به خدا ارزان نیست
بر نمیگردد هیچ
شاید امروز که بگذشت نباشم فردا
آه شاید که نبینی دگرم
بعد من در قفس هیچ نماند به جز ازمشت پرم
که نمی ارزد هیچ ...

افشین سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:37 ق.ظ http://wwwnilofarbahar.blogfa.com

سلام همه چی عالیه .منتظریم.

امیر سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:59 ق.ظ http://mah22.blogfa.om

جالب مینویسی ودر نوع خود بسیار جالب خوب بود یه مقدار امشب چیز یاد گرفتیم خوشحال میشم به من ر بزنی
به که باید دل بست به که شاید دل بست؟سینه ها جای محبت همه از کینه پر است

امیر سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 05:25 ق.ظ http://www.loloknat.blogfa.com

زندگی مثل طراوت جاریست...
سلام ندای عزیزم . امشب آپم و خوشحال میشم پذیرای ناب ترین احساساتت باشم . ساده ام مثل سایه اما همیشه خواهان زندگی آفتابی ات
جاری باشی عزیزم...
منتظرتم خانمی ...

م سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:27 ق.ظ http://jadeyenamnak.blogfa.com

کاش میدانستی

mioo سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:28 ق.ظ http://www.mioo.blogfa.com

سلام
وبلاگ زیبایی داری
بهت حسودیم می شه
اگه بیای وبلاگ من هم ببینی منت سرم گذاشتی
مرسی
بای

توپولی چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:28 ق.ظ http://www.topolii.blogfa.com

سلام ندا خوفی
شعرهات خیلی جالب بودند وبت هم که داره روز به روز بهتر میشه
شتد باشی
یا حق

دوست ساغر چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:56 ب.ظ http://www.saghar60.blogfa.com

سلام من دوست ساغر هستم ساغر وبش آپه منتظر شماست

Mosafer kochooloo چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 05:15 ب.ظ http://n8r.blogfa.com

دیدی که رسوا شد دلم
غرق تمنا شد دلم
دیدی که من با این دل
بی آرزو عاشق شدم

کیا چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:19 ب.ظ http://parastouha.persianblog.com

سلام ندا عزیز.........شعرت خیلی قشنگ بود.....فعلا

احسان چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:14 ب.ظ

واقعا برای تو هم متاسفم که معنی حرف های من را نفهمیدی .

به همین نظرات نگاه کن چمدتاشون واقعا متن تو را خواندن و چندتاشون نگفتن ما آپیم .

ای کاش می فهمیدین . ولی مهم نیست .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد