حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

نی نی ....

یه جمله کوتاه وادارم کرد تا دوباره بنویسم و اون جمله اینه

مهربانی را وقتی دیدم که.....

کودکی می خواست آب شور دریا را با آب نبات کوچکش شییرین کند.

وقتی این جمله رو خوندم بی اختیار این کلمات به ذهنم رسید

من چه می دانستم ،
دل هر کس دل نیست
قلبها ، آهن و سنگ
قلبها ،بی خبر از عاطفه اند... من نمیدانستم.!!!

خوب شاید همه یادشون رفته تو این سینه های سنگی یه دل دارن

شاید اونقدر دچار روز مر گی و از این دست حرف ها شدیم که حتی

یادمون میره حالی از هم بپرسیم !!!. ولی نه فکر نمیکنم فقط این باشه

وقتی به کوچولو های شاد و شنگول نگاه میکنم دلم به حالشون می سوزه

آخه طفلکی ها نمیدونن فردا روزی حتی یادشون میره یه لبخند کوچولو

روی اون لب های قشنگشون بشینه . زندگی یا بهتر بگم این چرخ گردون ....

بازی های غریبی داره . اصلا هم نمیشه پیش بینی کرد و جلوی بعضی از

اتفاق های نا گوار رو گرفت . خوب همه ما بازیچه ی سرنوشت شدیم و

به قولی چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد . ولی میشه امید داشت .

آخه آدمی به امید زندس . وقتی یه کوچولو به خیالش آب دریا رو شیرین میکنه

پس بیایین ما هم تو واقعیت زندگی رو شیرین کنیم . با دو کلام حرف محبت آمیز

با یه احوال پرسی از ته دل . با یه سر زنده گی اول صبح جلوی آینه و

یه لبخند کو چولو به خودمون و یه نگاه تازه به آسمون آبی شاید بشه خیلی چیزا رو

تغییر داد . اونوقت دیگه جنس قلب هامون از آهن و سنگ نیست یه دل داریم

پر از احساس پر از خواستن پر از نیاز . اونوقت دیگه دنیا قشنگه . مگه نه ؟؟؟

  ندا کوچولو خودمم ها   

نظرات 42 + ارسال نظر
ندا پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 06:32 ب.ظ http://daftarezendegi

و میدانی راز گل شقایق در چیست؟
تا مادامی که بود، می زیست...!
وقتی که دست نوازشی بر سرش کشیده شد، پرپر شد....!!!
میدانی چرا ؟؟؟
چون محبت برایش تازگی داشت
بیچاره نمیفهمید معنای نوازش

تو مرا هرگز نخواهی شناخت ...!!؟؟ پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 06:55 ب.ظ http://www.dele-zaar.blogfa.com

سلام ندای عزیز

من در یک حبس محبوسم ٬ من به آغاز یک انتها نزدیکم

من نیازمند واژه ای هستم تا مرا به من پیوند دهد

روزهاست که با خود متارکه کرده ام

مرا به من پیوند بده که از تنهایم گریزان شده ام


بهم ایمیل بزن و گفتنی ها رو بگو ...

منتظر ایمیلت هستم

فدات
بای بای

گل یخ پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 06:55 ب.ظ

به اسمان نگاه می کنم بی اختیار چشمانم روی ابرهای تیره ثابت می ماند
و خاکستری این پهنه بر افراشته غباری از اندوه بر دلم میریزددرست مانند
قطرات ریز بارانی که بر بستر تشنه ی زمین فرو می ریزند و جریان می یابد
دلم نیز همراه قطرات باران به سوی کتاب زندگی رهسپار می گردد و در فصلی که مکرر خوانده ام و هرگز تکراری نشده ارام می گیرد
فصلی از اغاز یک وابستگی رویش شکوفه های عشق بر نهال جوان دلهایی پاک و خالص شکوفه ای که با نگاهی مشتاق جوانه می زند از دریای محبت سیراب می گردد و در سخت ترین امتحانات ابدیده می شود و در کتاب زندگی جاودانه می ماند و هر بار که مرور می شود تازه تر به چشم می اید
و ان روز که دست توانای عشق روز های تیره را به روشنی افتاب پیوند می دهد ....
فاصله ها طی میشود دلها به هم گره می خورد و سکوت سنگین خانه را اوای چلچله های بی قرار می شکند و دنیایی تازه به روی مشتاق عاشقان لبخند می زند

علی(عشق زیبا) پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:01 ب.ظ http://www.eshghe-ziba.persianblog.com

سلام ندای خوبم حالت چطوره
جدی عکس خودته یا شوخی می کنی *اگه خودتی که حتما اسپند دود کن چون خیلی خوشکلی این و جدی می گم

ابلیس پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:21 ب.ظ http://eblise-zamiun.blogfa.com

سلام
امید وارم که خوب باشید
نمی خوایی واسه آخرین بار یه سری بم بزنید.؟؟؟
منتظرتم[گل][شیطونک][گل]

محمد پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:10 ب.ظ

سلام ندا جون
اینم مثه بقیه عالی بود
برات آرزوی موفقیت دارم

غلامرضا پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:22 ب.ظ http://www.vahmesabz.blogfa.com

سلام دوست من
با عرض معذرت از اینکه دیر اومدم. وبلاگم مشکل پیدا کرده بود که با عوض کردن قالب برطرف شد . و اما در مورد نوشته زیبایت: دوست من خوشبختی در ذهنیت و نوع جهان بینی هر فرد ساخته و پرداخته میشه . چنان که میتوان دید کارگری که خنده از لبانش و عشق از وجودش محو نخواهد شد ......
( چشمها را باید شست ..... جور دیگر باید دید...)
منتظر حضور گرمت هستم .
خدانگهدار

فرید(گلهای کاغذی) پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:28 ب.ظ http://www.golhayekaghazi.blogfa.com

زندگی شاید آن لحظه مسدودیست
که نگاه من در نی نی چشمان تو خود را ویران می سازد
و در این حسی است
که من آن را با ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت
در اتاقی که به اندازه یک تنهاییست
دل من
که به اندازه یک عشقست

ایمان جمعه 26 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:37 ق.ظ http://shabhayetanhaie.blogsky.com

سلام ندا خانم خودمون
احوال شما؟
مرسی که خبرم کردی
خداییش هر موقع میام بلاگت خیلی حال می کنم
چون نوشته هاتو خیلی دوست دارم خیلی به دل می شینه
این دفعه هم خیلی ناز نوشتی
همیشه نوشته هات عین واقعیته واقعا قشنگه
راستی ندا خیلی دوست دارم بدونم بچه کدوم استان یا کدوم شهری؟
موفق باشی. . .

امیر جمعه 26 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:53 ب.ظ http://www.loloknat.blogfa.com

در نزدیکی ما دهکده ای است

که مردم ان از راه نگاه حرف می زنند

با نگاههای پاکشان می گویند عاشقند

دخترانشان با نگاه های سر به زیر عشق را تجربه می کنند

مهربانی این است شاید ...

امیر جمعه 26 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:56 ب.ظ http://www.loloknat.blogfa.com

ندای عزیزم
در این دنیا غریبم
سخنم را نمی خوانند
عشق و محبت صادقانه ام را به حساب حماقت می گذارند
انگار که دشمن چندین ساله هستم
غریبم ، غریبم
و غم غریبانه ام را با خود به گور خواهم برد
شاید دنیا قشنگ باشد و شاید هم ...

پیام و لادن بازرگانی بابا مامان نین جمعه 26 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 05:44 ب.ظ http://niniblog.mihanblog.com

یه کلوب درست کردیم برای پدر مادرایی که بلاگاشونو با خاطرات بچه هاشون آپدیت میکنن تا وقتی بچه ها بزرگ شدن این دفترچه خاطرات با ارزش الکترونیکی رو بهشون تحویل بدن.
اونجا میتونیم تجربه های این دوران زندگی رو با هم به اشتراک بگذاریم و برای حل مشکلات با هم مشورت کنیم ... شما هم هستین؟
برای این کار اول باید توی سایت مای پردیس عضو بشین . یه جاییه مثل اورکات و کلوب.خیلی سریع مراحل عضویت تموم میشه.آدرسشم اینه:
http://mypardis.com
بعدشم توی این گروه عضو شید
http://www.mypardis.com/Family/niniclub/
در ضمن میتونید دوستای دیگتونو که اونا هم نی نی دارن به این محیط دوستانه دعوت کنینو حتی با قرار دادن لینک این گروه تو تکمیل این گروه همدیگرو یاری کنیم
اینجا میتونیم واسه بزرگ کردن بچه ها و مشکلاتشون با هم همفکری کنیم و حتی براشون اینجا تولد بگیریم یا آپدیت شدنبلاگها رو به هم خبر بدیم.
کمک همگی تو این راه خیلی مهم وموثره
منتظرتون هستیم
http://www.mypardis.com/Family/niniclub/forum/?forumid=5787

غلامرضا جمعه 26 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:10 ب.ظ http://www.vahmesabz.blogfa.com

سلام دوست من
ممنون از حضورت. چون آدرسهای همه دوستان در وبلاگم بود بلاگم باز نمیشد نمیتونستم سر بزنم.
به امید دیدار

بهنام جمعه 26 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:53 ب.ظ http://open.persianblog.com

اشک ها و درد ها رنگها و باز هم رنگها .. اما این روح جوان هنوز پا بر جاست . خداوندا ببین که بنده کوچکت هنوز بر پاهای خود استوار است ... پروردگارا ... جوانه نوپای گل امید ... سخت کار میکند حتی در این بیابان بی آب و علف ... چون تو می خواهی ! چون تو آب و خورشیدش می شوی ... تو برایش دست میزنی و او مست و ترانه خوان همچنان می آید ...می آید و می آید .


او که آنشب به اشکهایش میخندید تو نبودی ...


بی رحمی افکار و طوفان وحشت آینده ... و گل تنهای امید که برهنه و تنها به امید روز آفتاب در آغوش کولاک میخندید ... تو برایش دست میزدی تا از پا نیفتد ...


و او که به خنده هایش هم خندید تو نبودی .


خدایا تو پناه گل امیدی تونگهبان خنده ها و اشکهایش و مهربان ترین در تمام لحظه هایش .... تو در صحرای سوزانش شبنم تازه عشقی .. تو تنها قرص سیمین در این شبهای تاریک اشکی... خداوندا... یاد تو نسیم مهراست سرشار از نوید آزادی....


اکنون گل امید برای دل ترانه تو میخواند ....


خداوندا او که به عاشقانه هایش هم می خندد تو نیستی .


شبهای برفی من و تو جمعه 26 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:23 ب.ظ http://eshgholanema.blogfa.com/

سلام...

خوبید؟

من یک مدتی نبودم الان امدم مرخصی میان دوره.

من 1 ابان رفتم اموزشی سربازی و الان 1 ماه از سربازیم را پشت سر گذاشتم.

برام دعا کنید.

اپ کردم

منتظرتم.

فعلا 1 هفته مرخصی دارم.


دیر نکنیا

چرا یه مدتی هست برا پست هایم نیومدید؟

بدرووووووووووووووود.

احسان شنبه 27 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:12 ق.ظ

میگن جنوبی ها . روستایی ها . لر ها آدم های ساده و مهمان نوازی و مردم دوستی هستند .

دوستم میگه اگه این ها بیان تو شهر و چند بار گرگ ها بدرشون ، خودشون هم گرگ می شوند . این حرف های تو استثنا هم دارند .

رهگذر شنبه 27 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:25 ق.ظ http://www.ney-labak.persianblog.com/

سلام

کودکی

........... چشمه ی عاطفه هاست

............. سرزمین همه پاکی ها

............. خاطراتی شیرین

.............. و دنیای بی مکر و دغل

کاش
........... دل های همه آدمیان . کودک بود

............ در میان عروسکها و باری ها . جا می ماندم تا ابد


و . . . .


بگذریم


( رهگذر )

احسان شنبه 27 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:47 ق.ظ

سلام

حقیقت را باید گفت . من از خود گل زدن بیزارم . من حقیقت را می پذیرم و از پذیرش ناراحت نیستم . خوشحالم که خودم و گول نزدم .

امیر شنبه 27 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 06:49 ب.ظ http://www.loloknat.blogfa.com

خدایا تو پناه گل امیدی تونگهبان خنده ها و اشکهایش و مهربان ترین در تمام لحظه هایش .... تو در صحرای سوزانش شبنم تازه عشقی .. تو تنها قرص سیمین در این شبهای تاریک اشکی... خداوندا... یاد تو نسیم مهراست سرشار از نوید آزادی....

مواظب ندا باش...

سعید از غریبانهای مهربان شنبه 27 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:57 ب.ظ http://baroon77.blogfa.com

سلام ندا
امیدوارم که حالت خوب باشه
تو همیشه زیبا مینویسی
ندا جان خوشحال میشم که پیش منم بیای آخه منم آپ کردم
............. سعید .

گل یخ شنبه 27 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:01 ب.ظ

واژه ای نبود و هیچ کس , شعری از خدا نخوانده بود ,
تا که او مرا برای بازی خودش , انتخاب کرد توی گوش من یواش گفت:تو دعای
کوچک منی , بعد هم مرا , مستجاب کرد پرده ها کنار رفت , خود به خود , با
شروع بازی خدا , عشق افتتاح شد سالهاست , اسم بازی من و خدا , زندگی ست ,
هیچ چیز مثل بازی قشنگ ما , عجیب نیست بازی یی که ساده است و سخت , مثل
بازی بهار با درخت , با خدا طرف شدن , کار مشکلی ست زندگی , بازی خدا و یک
عروسک گلی ست

نرگس شنبه 27 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:19 ب.ظ http://kaktoos1984.blogfa.com

سلام عزیزم
بی تعارف میگم وبت عالی
یه سربه من بزن...

فرزاد یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:01 ق.ظ http://girls666.blogfa.com


دوست دارم شمع باشم در دل شبها بسوزم
روشنی بخشم به جسمی تاخودم تنهابسوزم
درود عزیزم من کارم نوشتن جوک و اس ام اس و شعر و متن های عاشقانه به من سر بزن ممنون www.girls666.blogfa.com
لینک کنید جوک و اس ام اس عشقولانه

[لبخند][نیشخند][خنده][بوسه][خجالت][قلب][گل][بدرود][چشمک]

[ بدون نام ] یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:05 ق.ظ

شبی به دست من از شوق سیب دادی تو
نگو ‚‌ که چشم و دلم را فریب دادی تو
تو آشنای دل خسته ام نبودی حیف
و درد را به دل این غریب دادی تو

[ بدون نام ] یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:07 ق.ظ

آنکس که میگفت دوستت دارم عاشقی نبود که به شوق من امده باشد ،رهگذری بود که روی
برگهای خشک پاییزی راه میرفت صدای خش خش برگها همان آوازی بود که من گمان میکردم
" دوستت دارم

بگذار عظمت عشق را درک نکنی زیرا آنقدر عظیم
است که تو و هستی تو را نیز نابود می کند
بگذار گرمی عشق را حس نکنی تا معنی خاکستر
عشق را نیز ندانی
اما...اما اگر عاشق شدی فقط یکی را دوست بدار,
تنها برای یک نفر قدم بردار وتنها برای یک نفر
عشق پاک وآسمانی داشته باش


عشق زاییده کشش و تمایل روح است و اگر در یک لحظه به وجود نیاید در طی سال‌ها یا حتی نسل‌ها نیز حاصل نخواهد شد

ساغر یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:18 ب.ظ http://saghar60.blogfa.com/

ندای عزیزم مطالبت عالی بود خیلی منتظر حصورت هستم

مریم یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:44 ب.ظ http://philsoofkoochooloo.blogsky.com

سلام ندا جان...
یادگاری از مامانت خیلی قشنگ بود...خیلی خیلی...باور کن... توی دلم اشک شوق ریختم...ممنون از مادر مهربانت که این حسو به من هم دادند...و اون عکس هم که دیگه هیچییییی...کلی حال و هوامو عوض کرد...

یه نگاه تازه...!
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید...

حق نگهدارت ندای مهربانم

م یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:48 ب.ظ http://jadeyenamnak.blogfa.com

زمانه زمانه نامردمان است زمانه نامهربانی و دلشکستن...به قول زنده یاد شاملو روزگار غریبی است

نرگس یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 06:22 ب.ظ http://kaktoos1984.blogfa.com

سلام
ممنون ازاینکه به من سرزدی بازم بیا

darvish یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:35 ب.ظ http://darvish58.blogfa.com

چه عجب این نظرات باز شد
سلام بچه
......................
عجب نظری دادم

پدرام یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:45 ب.ظ http://www.dr-blade.blogfa.com

سلام ندا جان خوبی؟؟
این بچهههه تویی؟
از نی نی گیاتم دست از سر گل و باغچه ور نمی داشتی..
همش اذیت کردن موجودات زنده..
دختر خوبی باش..
زود بیا پیشم اپ هستم..
بای

باران دوشنبه 29 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:18 ق.ظ http://www.aranbaran.blogfa.com

سلام ندای گلم
خوبی نازم
ببخش من دیر کردم
چند مدتیه که نیومده بودم
من نبودم کلی آپ کردی
ولی همه متونت رو خوندم
مثل همیشه زیبا و پر محتوا بود
باید بهت بگم
از بچگی
بچه که بودم درد رو فقط زمانی حس می کردم که زمین می خوردم
و سوزشی در پایم حس می کردم
حالا که بزرگ شدم درد را با تموم وجود حس می کنم
کاش هنوز بچه بودم و درد را ...
و در مورد مهربونی و زندگی
باید بهت بگم ما اونقدر همه چی رو فراموش کردیم که حتی به دل خودمون هم رحم نمی کنیم
اونو بی اختیار می شکونیم
و اونقدر بی ارزشش می کنیم که به دیگرون اجازه ورود به حریم این قلب رو می دیم
و می کشننش
آخ اگه دستم به این سنگ دلا برسه
...
موید باشی
با چشمانی همیشه بارانی
باران

ورپریده دوشنبه 29 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:16 ق.ظ http://varparidan.blogfa.com

سلام ندا
خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چه خبراااااا
میبینی چه خوبه بچه بود
بچه ها تو این دنیا حال میکنن
به قول شاعر
فرقی نداره وقتی ندونی و نپرسی
غصت میگیره وقتی میدونی و میبینی
کلا با این شعر میشه به این نتیجه رسید که نفهم ها غصه دار نمیشن
انشالله هیچ وقت غصت نگیره (چشمک)
قربونت
باییییییییییییییییییییی

یکا دوشنبه 29 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:39 ق.ظ http://parparvaaz.persianblog.com

[گل]دلباختگانند که این چنین به رقص دعوتت می کنند و
منتظر رقصیدن با تو [گل]

رضا دوشنبه 29 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 04:15 ب.ظ http://www.daftareshg.blogfa.com

سلام دوست عزیز وبلاگتون حرف نداره افرین موفق باشی به منم یه سر بزن ضرر نمیکنی بای

غریبه ـ آشنا دوشنبه 29 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 06:09 ب.ظ http://www.6560.blogfa.com

بنام تنها مونس شبهای تنهایی

در اخرین لحظه دیدار به
چشمانت نگاه کردم و
گفتم بدان اسمان قلبم
با تو یا بی تو بهاریست
همان لبخندی که توان را
از من می ربود بر لبانت
زینت بست.
و به ارامی از من فاصله
گرفتی بی هیچ کلامی.
من خاموش به تو نگاه می کردم
و در دل با خود می گفتم :ای کاش این قامت
نحیف لحظه ای فقط لحظه ای می اندیشید که
اسمان بهاری یعنی ابر
باران رعد وبرق و طوفان
ناگهانی
و این جمله ،جمله ای
بود بدتر از هر خواهش
برای ماندن و تمنایی
بود برای با او بودن.

سلام ندا جون
امیدوارم که حالتون خوب باشه به ما سر نمی زنی مارو ازیاد بردی .
منتظرت هستم

احسان دوشنبه 29 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:27 ب.ظ

عاشق واقعی صبور و خویشتن دار

غلامرضا سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:18 ق.ظ http://www.vahmesabz.blogfa.com

سلام دوست من
ندای عزیز امشب عجیب یاد ایمان افتادم . اصلا خبری ازش نیست. اگه خبری داری لطفا به من هم بگو . یادت نره . کامنت بذار. منتظرم.........
خدانگهدار

شب ایرانی سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:51 ق.ظ http://ariya-joon.blogfa.com

سلام مهمون نمیخوای؟
راستش رو بخوای هم خواستم بهت سری زده باشم و حالی ازت بپرسم هم اینکه مزاحمت شدم تا بگم اسمون شب ایرانی به روز شده
خوشحال میشم اگه قابل بدونی و بهم سر بزنی دلم میخواد اسم زیبات روشنی بخش اسمونم باشه
پس بیا و منو با بودنت دلگرم کن برای ادامه راهم

احساس تنهایی سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:08 ق.ظ http://www.bedon-sharh.blogfa.com

مرا کنار تو نقاش پیر پیر کشید


شکسته دست به سینه وسر به زیر کشید






میان بوم نگاهت هزار رنگ آمیخت


درنگ کرد و هزاران دل اسیر کشید






در ابتدای خطوط موازی و ممتد


به سوی قلب گره خورده عکس تیرکشید






گذاشت ساعت خودرابه روی میز اتاق


عبور ثانیه ها را چه بی نظیر کشید






و روی صندلی چوبی اش نشست آرام


سوار حادثه ی عشق را دلیر کشید






گذاشت داخل بشقاب انار سیب هلو


و بعد من را بی اشتها و سیر کشید






هزار طرح سفید و بنفش جاری کرد


مرا کشید میانش ولی چه دیر کشید






کشید خط زد وخندید وپاره کرد انداخت


و در کران افق نقش مرگ ومیر کشید






و رنگ روغن خود را به هم زد و لرزان


صدای پای خدا رادر این مسیر کشید

سلام
خوبین؟
بسیار زیبا بود
منم با یه شعر دیگه به روز هستم دوست دارم نظر شما رو هم بدونم
ممنون می شم سر بزنید
موفق باشین
یا حق [گل][بدرود]

عرفان سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:13 ب.ظ http://sanason.blogfa.com

سلام دوست عزیز
شرمنده ازاینکه دیربه وبتان میام
من هم به روزم
ومنتظرحضورسبزتان

moein جمعه 31 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:50 ق.ظ http://jonoon1y1m.blogfa.com/

سلام وب زیبایی دارید
خوشحال میشوم از جنون می شنونم
جنون نه عشق
جنون نه عشق
معین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد