حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

تو را ...

چه باید کرد؟ چه باید گفت؟!

اگر در شعر هایم شور و حالی نیست؛ دیگر نیست

اگر از آه جان سوزم دلی آتش نمیگیرد

الا ای ظلمت سنگین؛؛الا ای رهرو مسکین !

الا ای عابر تنها؛؛الا ای ساقی رسوا.....!

چه باید کرد؟؟چه باید گفت؟!......!

چه باید کرد اگر تا انتهای دشتها خالیست؛؛دگر خالیست

چه باید کرد اگر با من سرود آشنایی نیست؛؛ دیگر نیست

چه باید کرد اگر از چشم هایم اشک خون جاریست

الا ای آشنا؛ ای دوست.....!

چه باید گفت؟! چه باید کرد؟!

اگر پابند گلها نیستم من؛؛ نیستم دیگر

اگر در سینه سرخ شقایق ها دلی عاشق نمی بینم

خدایا این منم من ؛؛ آن ندای قصه گویت

شکوه گو؛؛ آیم به سویت؛؛تا بگویم........

که دنیا؛؛ با دل مجنون نکرد این هر چه با من کرد

که دنیا؛؛ تیشه فرهاد را بر ریشه من زد

دگر این قالی گسترده را؛؛ این دشت زنبق را،

به شادابی چشمانم نمی بخشند

و من تنهاترین تنهای این شهرم

من این دشت پر از گل را به لبخند کسی بخشم

که تنها تکه سنگی بود بی احساس؛

و توهمراه این تنها ....؛؛،

جهان راکم کَمَک احساس خواهی کرد

اگر از بوته ها از خارها زنجیر می بافند،

اگر بر کُنده سبز درختان از خطوط عاشقانه یادگاری نیست،

اگر هر کلبه تاریک است،

اگر این سینه دلتنگ است ؛

هلا ای همره این خسته ی دلتنگ........!

در این تنگ غروب جنگل و دریا،

چه باید گفت؟چه باید کرد!؟

که دنیا تیشه فرهاد را بر ریشه من زد

ولی با این همه غم باز میگویم به تو ای یار؛؛

هنوز هم...

تو را من چشم در راهم. همین

نفس بریده

نظرات 49 + ارسال نظر
تنهاترین تنهایان جمعه 29 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:14 ب.ظ


====> اول <=====> اول <====

تنهاترین تنهایان جمعه 29 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:33 ب.ظ

به نام تنــهاتـرین تنــها
0000000000000000
سلام همراه مهربون
گلم چی بگم که حق مطلب رو ادا کرده باشم
آها میگم:
تو خورشیدی
اما نه در آسمان
بلکه در قلب داداشی
تو آن رود بزرگی
که از عشق زلال تری
ای کاش همه ستاره ها
چون تــــــــو
مهربان بودندو
همیشه روشن
ای بهترین دوست
ای ندای خاطره ها
تـــــــــو را مـــن چشم در راهم
نه بابا ایولله ... می بینم که زمزمه های دلتنگیت بالاخره کاره خودش رو کرد ... چه می کنه این ندای خاطره هاااااااااااااااا :))
راستی یه چیز رو همین الان گفته باشیم :
عمرا اگه لنگتو پیدا کنیم :دی
هــــــمــــیــــــن ...
با آرزوی بهــتـرین ها
در پناه حضرت دوست همیشه شاد باشی و امیدوار.
0000000000000000000000000000000000000
__________________امضاء : تنــهاتـرین تنــهایـان


تو مرا هرگز نخواهی شناخت ...!!؟؟ جمعه 29 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:45 ب.ظ http://www.dele-zaar.blogfa.com

ba in hame nazo adah mikoshi akharesh mara

سمفونی سراسیمه(فر ید) جمعه 29 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:46 ب.ظ http://www.FARIDNIKKAR.BLOGFA.com/

سلام
خواستم بگویم که من هم دوست دارم لینکت کنم
فقط من اسمش را (حکایت های من )گذاشته ام اگر که می خواهید اسمش را چیز دیگر بگذارم به من اطلاع دهید
اگر باز هم آپ کردی خوشحال می شوم به من بگویی
وخیلی این شعر جالبی است.

گل یخ جمعه 29 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:48 ب.ظ

خدایا ! من از عشق چه میدانم وقتی که چشمهایم در حسرت خوابند
وکارم ساختن آرزوهای محال؟
خدایا ! هرچه نمیدانم به من بیاموز تا دلم آیینه ی انسانیت شود.......

گل یخ جمعه 29 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:51 ب.ظ

عشق آتشین من هم نتوانست قلب یخی تو را ذوب کند
ولی افسوس که آتش تو قلب مرا سوزاند
با این همه باز میگویم...
چشمهایم را میبندم
تصویر تو در آینه قلبم نقش می بندد
و چه زیباست آهنگ ثانیه هایی که با یاد تو میگذرند
و چه آبیست آسمانی که من بدان مینگرم
صدایت را میشنوم که آهنگ عشق و محبت را زمزمه میکنی
و عطر گل سرخی را که در دست داری با جان و دل می بلعم
و تمام لحظه هایم را با یاد تو پر میکنم
همین ما را بس است

شیدا جمعه 29 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:39 ب.ظ http://www.faslehejran.blogfa.com

سلام نداجان :
وبلاگ بسیار بسیار زیبایی داری. خیلی از شعرات لذت بردم . برات دعا می کنم انتظارت، پایانی خوش داشته باشد. برای من هم دعا کن.
خوشحال می شم اگه تونستی به منم سر بزنی.
فدات- شیدا

تو مرا هرگز نخواهی شناخت ...!!؟؟ جمعه 29 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:00 ب.ظ http://www.dele-zaar.blogfa.com

هر چندتا تو منو دوست داری من یه دونه بیشتر دوست دارم میدونی اینجوری خوبیش اینه که حتی اگه منو دوست نداشته باشی باز من یه دونه دوست دارم

م شنبه 30 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:46 ق.ظ http://jadeyenamnak.blogfa.com

اگر در آن دوردستها کودکی هنوز با چشمانی خیس به تو می نگرد باید نوشت.

رضا مشتاق شنبه 30 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:30 ق.ظ

آدم شک میفته بچه مدرسه ایی باشی
شعرات مثل شراب هفتاد ساله هستش
ایوالله ... ، یه کارت صدآفرین جایزه داری
.
.
هفته خوبی داشته باشی
... تابعد

rozaye roshane man khodahafez.....)milad) شنبه 30 دی‌ماه سال 1385 ساعت 03:02 ق.ظ

salam
manam omadam nazar bedam gar che nazaram vase khilia bodan ya nabodanesh farghi nadare omadam benvisam .....manam tanham onghadar tanha ke hata sayam ham az dastam farar mikone bebakhshid age balad nistam adabi benvisam jomleham adabi nistan ama harfe delame khili chiza to delam daram vase khiliam hanoz nagoftam rastesh barha khastam begam ama ta omadam begam ta bargashtam didam kasi hamram nist ... che mishe kard donya hamine yeki bayad khosh bashe yeki ham mesle man hamishe range khoshi ro nabine are ine tarife mano donyaye man amsale man hamishe bayad sareshon paiin bashe vo be hichi del nabandan ta zamani ke jon daran hamdameshon tanhai bashe are man tasmimamo gereftam tanhaii ro behtarin yare zendegim entekhab kardam

رهگذر شنبه 30 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:41 ق.ظ http://ney-labak.persianblog.com

سلام

آتشی که ز دل زبانه کشد

صاحب می سوزاند و صاحبدلی

آهی که ز جان بال می کشد

در نی شراره اندازد و در وی ترانه ای !

تو

تو ای دمساز شده با ساز ها

دیروز آنچنان بودی و امروز اینچنین ؟

دیروز به یک بال . ره به افلاک می زدی

امروز به هزاران بال . بر زمین افتاده ای

تو

تو ای عزم- برون تافته از زندان های بی حصار

تو ای غوطه ور در خاک های ذهن !

بنگار

بنگار تا فتح- هر چه خوبی ها


( رهگذر )

shirin شنبه 30 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:04 ق.ظ http://www.mastanwsho.parsiblog.com

سلام خانومی. زیبا بود موفق باشی عزیز.
آرام میبارد باران
...ببار بر من ای باران
قطره های باران بر صورتم می خورند
من چترم را میبندم و کنار میگذارم و خودم را به باران میسپارم
باران با قطره هایش چهره ام را نوازش میکند
بر لبانم مینشیند
چشمانم را میبندم
صورتم را بوسه باران میکند
بر گردنم میلغزد و روی شانه هایم مکثی میکند
مرا از عشق خیس کن باران
از شهوت لبریز کن باران
...قطره های باران به آرامی از شانه هایم پایین می روند
...
باران روی تمام بدنم نشسته است
باران شدید می شود
لباس بر اعضای بدنم می چسبد
...مثل زندانی که برای بوییدن آزادی صورت خود را به میله های زندان می چسباند، بدنم خود را به لباسها می چسباند
...
یک رعد
...و ناگهان باران بند میاید
...و احساس آرامش مطلق

[ بدون نام ] شنبه 30 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:47 ق.ظ



شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی ٬ ترا با لهجه گل های نیلوفر صدا کردم
تمام شب برای باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم
پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس
تو را از بین گل هایی که در تنهایی ام رویید با حسرت جدا کردم
و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی
دلم حیران و سرگردان چشمانی است رؤیایی
و من تنها برای دیدن زیبایی آن چشم
تو را در دشتی از تنهایی و حسرت رها کردم
همین بود آخرین حرفت
و من بعد از عبور تلخ وغمگینت
حریم چشمهایم را بروی اشکی از جنس غروب ساکت و نارنجی خورشید وا کردم
نمی دانم چرا رفتی
نمی دانم چرا٬ شاید خطا کردم
و تو بی آنکه فکر غربت چشمان من باشی
نمی دانم کجا٬ تا کی ٬برای چه
ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید
و بعد از رفتنت یک قلب دریایی ترک برداشت
و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمی خاکستری گم شد
و گنجشکی که هر روز از کنار پنجره با مهربانی دانه برمی داشت
تمام بالهایش غرق در اندوه غربت شد
و بعد از رفتن تو آسمان چشم هایم خیس باران بود
و بعد از رفتنت انگار کسی حس کرد من بی تو تمام هستی ام از دست خواهد رفت
کسی حس کرد من بی تو هزاران بار در لحظه خواهم مرد
و بعد از رفتنت دریا چه بغضی کرد
کسی فهمیدتو نام مرا از یاد خواهی برد
و من با آنکه می دانم تو هرگز یاد من را با عبور خود نخواهی برد
هنوز آشفته چشمان زیبای توام

بهار بیرنگ شنبه 30 دی‌ماه سال 1385 ساعت 03:20 ب.ظ

سلام جانم...اول اینکه به من بگو واقا ناامیدی از بودن یا یک تظاهر ترحم آمیزی از نبودن ندای نوعی؛ جلوه میدی؛ که البته هر دو نوعش برای ذهن نوستالوژیکی انسان درسته .همین جا با تک تک لحضات تنهایی وخلوت و قلمت همدردی میکنم .اما امیدوار باش دوست من هر چند :جهانییان همه یک آرزوی بیمارند

بهار بیرنگ شنبه 30 دی‌ماه سال 1385 ساعت 03:26 ب.ظ

در ضمن شعرت خیلی زیباست ...میتونی بهتر از اینم بگی اما سعی کن واسه دلت بگی نه زیبایی وبلاگ قشنگت ...موفق..

خلود شنبه 30 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:47 ب.ظ http://khanehomid.persianblog.com

حتی اگر تنها ترین تنهای این شهر باشی بازم تنها نیستی چون خاطرات او و امید به بازگشت او با توست...!
پس چیزی نگو و سکوت کن تا او بیاید و سکوتت را بشکند...
انگاه شیرینی این سکوت را در دل حس خواهی کرد!!

سعید از غریبانهای مهربان شنبه 30 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:51 ب.ظ http://baroon77.blogfa.com

سلام
مثه همیشه زیبا
.......... سعید .

محمد شنبه 30 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:06 ب.ظ http://www.arezoobarani.mihanblog.com

سلام ابجی جون خودم
خوبی عزیزم
دیگه سر به سرمون نمی زاری
اصلا خوندی چی نوشته بودم؟
ممنون که خبرم کردی
اپت بسیار زیبا بود
من خوندمش
باز هم بیا پیشم
منتظرتم

من با تمام غرورم ازتو پر پرواز نمیخواهم
من از تو اسمانی میخواهم
که به وقت دلتنگی
تنها دلخوشیم
نگریستن به ان باشد
به من بگو
درخواست غریبی است؟

سامی شنبه 30 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:24 ب.ظ http://martek.blogfa.com

سلام نداخانوم بی معرفت
که یادت رفته سامی چشم انتظاری هست که...
دلش واسه شعرهای خوگشلت تنگ میشه
ازهمه بیشترواسه نیش وکنایه هات .... :)
...
ایام محرم رسیده
میشه ازت خواهش کنم یه چندبیت شعرهم درباب
کربلابگی
البته این فقط یه درخواسته ها
نه....چیزدیگه
این مطلبت روهم خوندم.............خیلی عالی بود
امیدوارم که همیشه قلمت توانابرای نوشتن باشه
وخودت هم سلامت وموفق باشی
خوش باشی شاعره عزیزززززززززززز
یاحق

سامی شنبه 30 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:35 ب.ظ http://martek.blogfa.com

راستی ندایادم رفت بهت یه موضوعی روبگم
۹بهمن چهل عرفان.....من نمی تونم وبلاگموبرای اون روز
به روزکنم
میشه توزحمتشوبکشی وبهترین مطلب رودرباره این دوست
عزیزوبلاگیمون توی پستت بنویسی
....
ببخش که باعث زحمتت میشم
اگرموافق بودی بیاتوی وبم کامنت بگذار
.........
بای

مصطفی(هیچکس) یکشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 08:00 ق.ظ

سلام..شعر زیبایی بود..هر چند واژهگانی برایم آشنا بود ...
ولی واقعاْ زیبا بود..

موفق باشی

فرید یکشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:36 ق.ظ http://golhayekaghazi.blogfa.com/

با من سخن تو در میان آوردند
گلبرگ بهار در خزان آوردند
خاموش ترین سکوت صحراها را
با نام تو باز در فغان آوردند

ایمان یکشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:42 ق.ظ http://shabhayetanhaie.blogsky.com

سلام ندا جان
احوال شما؟
خیلی زیبا بوووووود
فرا رسیدن ماه محرم رو هم بهتون تسلیت میگم
موفق باشین . . .

خلود یکشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:59 ق.ظ http://khanehomid.persianblog.com


هفتاد و دو سینه سرخ هجرت کردند

با سرورِ آفتاب بیعت کردند

رفتند و به دریای ابد پیوستند

چون رود ، به اصل خویش رجعت کردند

(روزبه فروتن پی )




احمد/ف یکشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 01:17 ب.ظ http://www.rahill20.blogfa.com/

سلام بر شما
!الا... ای محرم

تو آن خشم خونین خلق خدایی که از حنجر سرخ و پاک شهیدان برون زد. تو بغض گلوی تمام ستم‌دیدگانی که در کربلا ، نیم‌روزی به یک‌باره ترکید. تو خون دل و دیده روزگاری که با خنجر کینه‌توز ستم، بر زمین ریخت . تو خون خدایی که با خاک آمیخت. تو شب‌رنگ سرخی، که در سال‌های سیاهی درخشید.
الا .... ای محرم!
تو خشم گره خورده سالیانی، تو آتش‌فشانی، تو بر ظلم دشمن گواهی. تو بر شور ایمان پاکان نشانی. تو هفتاد آیه، تو هفتاد سوره ، تو هفتاد رمز حیاتی، تو پیغام فریاد سرخ زمانی. تو موجی ز دریای عصیان و خشمی که افتان و خیزان رسیده است بر ساحل روزگاران.
الا .... ای محرم!
تو فجری، تو نصری ، تویی لیلةالقدر مردم . تو رعدی ، تو برقی، تو طوفان طفی، تویی غرش تندر کوه‌ساران!
الا ... ای محرم!
تو یادآور عشق و خون و حماسه. تو دانش‌گه بی‌نظیر جهاد و « شهادت ». تویی مظهر « ثار» و « ایثار» یاران.
الا... ای محرم!
به هنگام و هنگامه هجرت کاروان شهیدان . تو آن راهبان روان‌بخش و مهمان‌نوازی که در پای ره پوی آزادگان لاله ارغوان می‌فشانی.
الا ... ای محرم!
به چشم و دل قهرمانان و آزاد مردان که همواره بر ضد بیداد، قامت کشیدند و در صفحه سرخ تاریخ ، زیباترین نقش جاوید را آفریدند. تو آن آشنای کهن یاد و دشمن ستیزی که همواره در یادشانی.
الا... ای محرم!
تو آن کیمیای دگرگونه سازی که مرگ حیات‌آفرین را، به نام « شهادت » به اکسیر عشقی که در التهاب سرانگشت سحر آفرینت نهفته است، چو شهدی مصفا و شیرین به کام پذیرندگان می چشانی!

خدانگهدارت

سامی یکشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 03:14 ب.ظ http://martek.blogfa.com

سلام
می گویند

درماه محرم برای امام حسین

طوری گریه کن که......گویی ازنزدیکان توبوده ورفتنش

موجب اندوه تومی شود

وجای خالیش... تورا..... رنج می دهد....و............در...نبودنش

همیشه داغداری

مثل مادری که فرزندخودش راازدست می دهه وهربارکه یادش رادرخاطر....زنده می کنه

سیل اشک ازچشماش سرازیر می شه....وسینه اش ازدوری او...وهجرت نابهنگامش

آوای غم ....رو...فریادمی کنه

...

نداجان

من ادعانمی کنم عاشق امام حسینم وشهادت مظلومانه ایشون ....ویارانشونو....درک کردم

وبه همین خاطر....

به خودم جرات ندادم ......درمورداین روزها...چیزی توی وبلاگم بنویسم

چون میدونم نمی تونم وهرگزنمی شه ..حق مطلب رو....درمورداین مردان بزرگ

خوب اداکنم...

ترجیح دادم ...جای نوشتن حرفهایی که می دونم ....نه دلی روبه واقع درد....میاره ونه اشکی رو

توی چشم می نشونه.....فقط بنروبلاگموعوض کنم....ومرثیه نه چندان غم انگیزی رو..توی وبلاگم بگذارم

همین
...

شایداینجوری دیگه وجدانم منوسرزنش نکنه

....

راستی خانومی

درموردپیشنهادت....

باشه

همین کارومی کنم

من اون روزبه همه دوستانی که عرفان رومی شناختن...خبر...چهلش رومی دم

امیدوارم که بتونم درموردبهترین دوستم کمترین کارممکنه روبکنم

...

موفق ومویدباشی

...

یاحق

.......


لیلوا یکشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 04:46 ب.ظ http://khazan83.blogspot.com


بغض یی که نه فرو میرود
و نه می شکندآسان
مانده ست
چون یلدایِ سردِ سکوت
بر پیکرِ آسمان
ستارگان به قهر رفته اند
تو گوئی چون من سوگوارند
ناگفته نماند
به حسرت و در اندیشه ی شقایقها
یخ زده ست فریاد ، فریاد … ها
و من
بی بهار چشمانت
سرما زده ی
سپیدای بلند زمستان …

تو مرا هرگز نخواهی شناخت ...!!؟؟ یکشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 10:03 ب.ظ http://www.dele-zaar.blogfa.com

*•. .•*..*•. .•*..*•. .•* *•. .•*..*•. .•*.*•. .•*..*•. .•*..*•. .•* *•. .•*..*•.

(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨به من سر بزنید ¸.•*´¨)¸.•*´¨)¸.•*´¨)

____xxxxxxxx______xxxxxxxxxxx
___xxxxxxxxxxxx___xxxxxxxxxxxxx
___xxxxxxxxxxxxxx_xxxxxxxxxxxxxx
___xxxxxxxxxxxxxxx_xxxxxxxxxxxxx
____xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx
_____xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx
______xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx
_________xxxxxxxxxxxxxxxxxx
___________xxxxxxxxxxxxx
_____________xxxxxxxxx
______________xxxxxx
_______________xxxx
_______________xxx
______________xx
_____________x
___________x
________xx
______xxx
_____xxxx
___xxxxxx
___xxxxxxx
____xxxxxxxx
______xxxxxxxx
________xxxxxxxx
_________xxxxxxx
_________xxxxxxx
________xxxxxx
_____xxxxxxx
____xxxxxx
___xxxxx
__xxxx
_xxx
_xx


(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨منتظرتونم ¸.•*´¨)¸.•*´¨)¸.•*´¨)

*•. .•*..*•. .•*..*•. .•* *•. .•*..*•. .•*.*•. .•*..*•. .•*..*•. .•* *•. .•*..*•.
Upam biay khoshhal misham!!!!!

سامی دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 12:19 ق.ظ http://martek.blogfa.com

سلام خانومی
...
جواب سوالت ...توی کامنت قبلییی که برات فرستادم...هست
خوب بخونش..تامتوجه بشی چراتااین مدت نمیخوام وبلاگموبه روزکنم...
...
بازهم ازحضورت دروبم ممنونم
...
درپناه حق

دفتر عشق دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 08:34 ق.ظ http://daftareshghe.blogsky.com

سلام. خوبی؟ دفتر عشق آپدیت شد . منتظر حضور گرمت هستم. شاد باشی. یا حق

سمفونی سراسیمه(فر ید) دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 09:16 ق.ظ http://www.FARIDNIKKAR.BLOGFA.com/

سلام ندا جان
خیلی جالب نوشته بودی و بسیار عالی بود
هر وقت آپ کردی به من خبر بده خوشحال می شوم
امیدوارم همیشه شاد باشید.
خدانگهدار تا دیداری دوباره...

مصطفی(هیچکس) دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 10:49 ق.ظ http://bofmens.mihanblog.com

سلام

یک دکلمه

http://www.sharemation.com/anybody/benevisid[1].mp3?uniq=9a306

رهگذر دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:42 ق.ظ http://ney-labak.persianblog.com

سلام

سیاهه ای بر دیوار دلم کوفته ام

خون می بارد از آسمان در ماه- خون

و من تشنه ی اشکی که خاموش کند آتش- قیامتم !

بنگر به کرانه ها !

همه ناله می کنند از نینوا

( رهگذر )

رضا مشتاق دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 01:46 ب.ظ http://alldaytimes.blogsky.com

چ
سلام ندا خانمی ... خوبی عموجان چ
.
.
این روزا یخده سرمون شلوغ هست ... ، ببخشید زود به زود نمیام
... الانه صاب شرکت میاد دعوامون میکنه
..... تا بعد

م دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 04:18 ب.ظ http://jadeyenamnak.blogfa.com

چه درد عظیمی است دردل ما
همیشه منتظریم و کسی نمی آید.

دربدرها دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:08 ب.ظ http://darbedarha.blogfa.com

سلام خوبی؟ ما آپیم منتظریم

سامی دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:06 ب.ظ http://martek.blogfa.com

سلامی دوباره
ممنون ازاینکه اون روزبازهم قبول زحم میکنی
....
یاحق

TaNzAd سه‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 12:01 ق.ظ http://www.tanzad.com

دیر رسیدم، می دونم...
یه کم بد حالم...
می تونی بپرسی...
ببخش دیگه...
فقط درباره ی این که چه باید کرد و چه باید گفت، می خوام بگم که:
گاهی (فقط) چشم به راه دوختن فایده ای نداره...
باید خودت هم حرکت کنی...
اینطور شاید بتونی زودتر از بند این "چه کنم" ها خلاص بشی...
همین...
...
آنچه را که هست، ببینید...

گل یخ سه‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 08:03 ق.ظ

وقتی می روی ساقه های شکسته خاطراتم را کولی باد با خود می برد و وقتی عطر حضورت در خاطرم میپیچد و صدای قشنگ تو در رگ خشک باغ پاییزی وجودم می نشیند بهار می شوم . ای حرمت تمامی قبیله من ای همیشه بودن وقتی نیستی لحظه لحظه عمرم را اینجا به یاد تو پونه می کارم و تنهایی ام را با خاطره با تو بودن سر می کنم . وقتی کاروان نگاه تو عزم باریدن می کند بر کویر احساسم نرم و آهسته ببار که من به تمنای بارش نگاه تو سالهاست که بر جاده ای تنها منتظرم . بر من ببار آخر در این خاکستر غربت کهنه شده ام

گلی را با عشق به تو هدیه میدهم
عطرش به تو خواهد گفت که دوست دارم عطر پنهانت را ببویم
شکوفه اش به تو خواهد گفت که دوست دارم سر زندگی ات را
پژمرده گی اش به تو خواهد گفت که دوست دارم در کنار تو پیر بمیرم
و من این گل را به تو هدیه میدهم و با عشق زیر لب میگویم
به یاد م باش

مهندس سه‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 04:24 ب.ظ http://deldareg84.blogfa.com

سلام
حالت خوبه
ببخشید به خاطر امتحانات سرم شلوغ شده ....
راستی قلم بر خون می زنی و بر برگ شقایق می نویسی!!!!
فکر دل عاشقان ره گم کرده را کن...

راستی منم دل در گرو یار دارم...
بیا و ما شرمنده کن...

رضا مشتاق سه‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 10:21 ب.ظ

فرزاد چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 01:18 ب.ظ http://petti.blogsky.com

سلام ندا جان
ببخشید دیر اومدم
حسابی گرفتارم
نوشته هات خیلی قشنگه
اما با این پستت...
واقعا یه حالو هوای دیگه پیدا کردم
موفق باشی

م چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 04:22 ب.ظ http://jadeyenamnak.blogfa.com/

با اجازه لینکت کردم.

sabnam چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 10:55 ب.ظ

salam.neda.khobi?shabnamam.kheyli saite bahali dari.hall kardam.khosh bashi azizam.

شهرام پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 05:26 ق.ظ http://entezarefaraj313.mihanblog.com/

بسم الله الرحمن الرحیم



با سلام خدمت همه شما دوستان ، امیدوارم که در هر کجای ایران اسلامی هستید سالم و سلامت باشید و عزاداری هاتون هم مقبول در گاه حق ان شاءالله .


عرضم به حضور شما که موضوعی در رابطه با چت کردن هست که گفتم بد نیست به حضور شما دوستان عزیز هم برسونم .

مهسا.خ پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 03:44 ب.ظ http://www.butterfly.blogfa.com

سلام ندا جون...
من اولین باره که به دیدن وبت می یام...باید بگم بی نظیره...امیدوارم همیشه تو زندگیت موفق باشی ...
مت هم آپم..حتما بیا...منتظرم...
راستی نظرتو راجع به تبادل لینک هم بگو..باشه؟
امیدوارم بتونیم دوستای خوبی واسه هم باشیم...
شاد باشی...
فعلا..

عاشقان مهتاب شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:14 ب.ظ http://www.rang-mah.blogfa.com

سلامی از اعماق وجودم به تو ای دوست امیدوارم که حالت خوب باشه
گرمی قدم هایت را حس میکنم در زاویه ای از گل مینا
وب لاگ قشنگی داری.همیشه سبز باشی وسبز بمانی
اگر دلت گرفت به خونه دلتنگی منم سر بزن و رد پای از خود بر جای
تا سرمه ای کنم برای چشمان خسته ام
منتظر حضور گرما بخشتون هستم(شبهای دلگیر اما پر ستاره)
اگر زحمت نشه من رو لینک کنید با اسم کلبه کوچ عشق و به من خبر دهید تا من هم شما را لینک کنم
یا علی************************

محمد یکشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:51 ب.ظ http://shaparak-tanha.blogfa.com

سلام
خوفی؟
من آپم بیا که منتظرم
¸.•´¸.•*´¨) ¸.•*¨) ¸.•´¸.•*´¨) ¸.•*¨)
(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨منتظرتم ¸.•*´¨)¸.•*´¨)¸.•*´¨)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد