امشب طفلکم ؛ یک کلام خوب می خواهد..
شده حتی خطی از یک کتاب خوب؛ .یا از زبان یک دوست
امشب دلم فقط یک کلام خوب دانشین می خواهد.؛
.چرا که....
به این قبله ی بی کران تنهایی قسم
من هنوز هم ازپنجره هایی که کلام آدمی را به اسارت گرفتند میترسم . همین
گاهی که دلم تنگ میشود ...
از غروبی دلگیر از مهتابی غمگین و از صدای بوم خرابات
کمر به قتل ثانیه ها می بندم .شاید خون ثانیه ها در رگ دقایق جاری شود !!!
امشب چشم به آسمان دوختم تا شاید طفلکم با تماشای ستاره ها آرام بگیرد
ومن شاهد ضجه ها و گریه هایش نباشم .ولی افسوس که حتی این کوکبان درخشان
برای این طفل ارمغانی جز دلتنگی و تنهایی ندارند .
آخر دورترینش که حتی درخششی ندارد آن من است
میدانی طفلکم چه می خواهد ؟چه میگوید ؟؟؟
میگوید حرفی نزن...تنها نگاه کن!!!
رقص بلور بر پیکر احساس.........
زمانی در تٌنگ اعتماد زیبا بود و درخششی داشت چشم نواز ولی حالا چه ؟؟؟
از من می خواهد بگویمش خانه دوست کجاست ؟ قلب بی کینه و پر مهر کجاست ؟
و من با هزاران حسرت طفلکم را تنگتر در آغوش میکشم
و دوباره چشم میدوزم به پهنای آسمان و ستاره ها
و در گوشش زمزمه میکنم که ؛ هنوز هم امیدی هست؛امیدی هست
سلام
خوشحال میشم که منت نهاده و با قدوم مبارک و سبزتون روشنائی بخش کلبه محقر و تاریکم باشید
موفق باشید
سلام
خوشحال میشم که منت نهاده و با قدوم مبارک و سبزتون روشنائی بخش کلبه محقر و تاریکم باشید
موفق باشید
سلام کوجای تو ندا خانوم نگران شدیم بابا.
دلمون برات تنگ شده بود.
خوش می گذره؟
ندادی جواب سوالمو.
قهری با من؟
مرد زندانی می خندید
شاید به لیوان پلاستیکی اش
شاید به پتویش
و شاید به ازادی من
راستی زندان کدام سوی میله هاست ؟؟؟
در کلام تو هم چیزی به ضد خودش مبدل شده
چیزی به اسم پنجره به اسارت
تنها راه اینه که نباید در اوج بود باید از عمق اسمان به اوج یک چاه پرواز کرد درسته ندا جان ؟
للانسان فضیلتان ؛ عقل و منطق ، فبالعقل یستفید و بالمنطق یفید).امام علی (ع)
دو برترى و فضیلت انسان را از دیگر مخلوقات ممتاز میکند: اول آن که با نیروى عقل حقایق آفرینش را مى آموزد و دیگر آن که با قوه منطق و زبان ، آموخته هاى خود را به دیگران انتقال مى دهد.
با سلام و درود بی پایان بر شما دوست عزیز و قلم توانمندتان و.
موفق باشید...در پناه حق
[گل][خداحافظ]
مرا بخوان در نگاه روزگار
ببین چگونه به تاراج رفتن قلمم را
با کسالتی دردناک به تماشا نشسته ام
آخر من مسکین
به کدامین جرم از کوی دلدادگان نا امید رفتم
چراغی نبود تا راهم روشن شود
پنجرهء دلم سیاه شد به دیوار نشست
تنهاهم صدا با هذیانهای شب
قفل بر قافیهء شعرم زده ام
از آسمان خدا طنابی آویزان است
شاید گردنم را میخواند شاید هم مرا
از دامن گنه آلود شب بیرون میکشد
نمیدانم
تا به کی لبهای دیگران را من به سخن بنشینم
مگر لبهایشان را با سوزن کراهت دوخته اند
مگر من که هستم مرده جسمی که
سالهاست زنده نفس میکشد
ریشهء خشکیده ای که عمریست بیرون از خاک
زخمی پای رهگذران است
تن سوخته ای که مامنش شده خاطرهء سرد
آهایییییییی مردم
کو جرات آستینتان خنجر بزنید این دل را
از زندان تن برهانیدش نای پریدنش نیست
برهانیدش تا دیر نشده
کاش کسی اشکهایم را نقاشی میکرد
آنوقت غروب شرمگین میشد
کاش من زبان بودم و کویر لبهایی که هرگز باز نشد
چه بگویم
زخم کهنه سر باز کرده خونابه قی میکند
کفتار به معرکه میخواند
تا به کی لبهای دیگران را من به سخن بنشینم
بدرانید حنجره را
تا لاشخوران شما را به سفره هایشان نخوانده اند
من هم نمی دانم..
این که آیا کلام آدمیان می تواند آرامشی ابدی باشد یا تسکینی موقتی....فقط برای تنهایی..تنهایی...
شاید کلامی وجود ندارد..گویا سکوت برای تنهاییست و تنهایی برای سکوت..شاید اسارتی ابدی..........
و کلمات فرسوده ای روی دیوارهای نمناک این اتاق خالی حک شده.مثال ظرفهای لب پریده و چرک تابی ست این کلمات و این دیوارهای تنگ مثال لباسی مندرس که مارا پوشانده.
وسیع باش و تنها...
سلام ندا جون درس ها خوب
پیش میره
دل بی عشق چه سرگردونه
اگه عشقی نباشه
دل ما تیره و تاریک می شه
اگه چشمای سیاه شیرین
قصه گوی دل خسرو نبود
اونهمه سنگ که افسانه نداشت.....
--------------------------------------------------
آسمان همچو صفحه دل من، روشن از جلوه های مهتابست
امشب از خواب خوش گریزانم، که خیال تو خوشتر از خوابست
خیره بر سایه های وحشی بید، می خزم در سکوت بستر خویش
باز دنبال نغمه ای دلخواه، می نهم سر به روی دفتر خویش
تن صدها ترانه می رقصد، در بلور ظریف آوایم
لذتی ناشناس و رویارنگ، می دود همچو خون به رگهایم
آه ... گویی ز دخمه دل من، روح شبگرد مه گذر کرده است
یا نسیمی در این ره متروک، دامن از عطر یاس تر کرده است
ناشناسی درون سینه من، پنجه بر چنگ و رود می ساید
همره نغمه های موزونش، گوئیا بود عود می آید
آه ... باور نمی کنم که مرا، با تو پیوستنی چنین باشد
نگه آن دو چشم شور افکن، سوی من گرم و دلنشین باشد
بی گمان زان جهان رویایی، زهره بر من فکنده دیده عشق
می نویسم به روی دفتر خویش :
«جاودان باشی ای سپیده عشق
می خواهم بدون کلام بگویم
من همه مهر و محبت خویشم را در شوق چشمانم - در تبسم مهربانیم- در اشک های بی گناهیم - در ترانه ی بی قراریم
برایت
نگه داشته ام
همین
سلام عزیزکم...
خوبی خانومم؟؟؟
من جدا از تو یکی شرمندم..آخه خیلی وقته که نیومدم بهت سری بزنم...
ولی بهت یه خبری بدم که من می خوام بازم بنویسم آخه نمی تونم همین جوری بشینم و ببینم خستگی هام داره بی رمقم میکنه...
دعام کن بتونم بنویسم آخه نتونستم و نمی تونم این کلبه ی داغونو داغون ترش کنم....
بازم میام بهت سر بزنم..
فعلا یا حق
خداوندا! اگر بخواهم آنچه در ذهن دارم با تو بگویم، هزاران جلد کتاب می شود ولی آنچه در دل دارم یک جمله بیش نیست: دوستت دارم
اگر حلقه عشق از طلاست ، حلقه دوست از وفاست
من برای سال ها مینویسم ...... سال ها بعد که چشمان تو عاشق میشوند....... افسوس که قصه ی مادربزرگ درست بود...... همیشه یکی بود یکی نبود
شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی اما حال که به آن دعوت شده ای تا می توانی زیبا برقص
اون چیزایی که دلنشین و دلچسبه توی این دوره و زمونه یافت نمیشه بیخودی خودتو خسته نکن :( حرفشو هم نزن که سرتو گول میمالن :|
خوبی ندا جونم ؟
دور ایستاده ام
در مرز تیره ی روشن شرمی زنانه
تا باز نشناسی ام
هر چند
در من تمام توست
در تو
تمام آنچه دوست می دارم
((رؤیا))
سلام
خوبی عزیز
خوبه بعضی وقتا....
ممنون که خبرم کردی
اپت عالی بود
ان خوب بودا
باز اپ کردی حتما خبر کن
بیا پیشم
منتظرتم
به هماغوشی ساده ای برسد
نمیخواهی برگردی میدانم...
بریده ام من هم
رهاترازهرچه رها.......
وبه خاطررفتنت
هیچ کس مجازات نشد جزسایه ای
که به فضای پوچ دیوار
محکوم گشت توچه میدانی آشنا؛
آن سایه
من بودم!!!
سلام وبلاگ جالبی بود
موفق باشی
سلام
خوبین؟
وبلاگ قشنگی دارین
خوشحال میشم اگه به منم سری بزنید
موفق باشید
ممنون از حضور سبزت
وبلاگ کویری من همیشه منتظر حضور سبز توست
گاهی دلم برای خودم تنگ می شود
شاید عجیب باشد
اما کسی که سالهاست در انتظار آمدن کس دیگریست
گاهی دلش برای خودش تنگ می شود.
............... سعید .
چه بودم من
چه هستم من
سزاوار چه می باشم
به جرم چه، نمی دانم
چرا اینگونه می تازد
چرا رنگش نمی بازد
چرا این جا چنین سرد و عبوس است
چرا این جا همش آشفته روز است
فقط دانم
نفس گم کرده راه خویش
نمی بیند به جز تشویش
در ششهای این درویش
سلام
ندای خوب دلتنگی ارث دله که اگر غیر از این باشه میشه یک تلمبه برای زیست و نه زندگی .اصلا از دلتنگی تو ناراحت نیستم
موید باشی
امروز که خورشید در میاد
فرشته ای باهاش میاد
از ته دل تبریک میگم
روز تولدش میاد
+++++++++
سلام
خوبید ؟
عیدتون مبارک .
راستی آپیدما !!!
سلام خواهر خوبم
کار زیباتون رو خوندم و استفاده کردم
یا علی [گل]
سلام
قلم در دست نقاشی که بنگارد رخ باقی
قلم با لرزش دستش همی گوید چه میخواهی
بدو گفتا : که می خواهم که با دستان من سازی
قلم گفتا : که می سازم ولیکن تا سحر بازی
قلم را ب هدست کودک درون بسپار
بگذار بگوید که هنوز زنده است .
یا حق
لذت بردم
سلام ندایم :)
خودم اون آدرس رو داشتم و خبر داشتم :) ولی منظورم این بود که از حالش بیخبرم ... باز هم مرسی بابت کامنتت
قربونت
باور نکن تنهاییت را....
من در تو پنهانم تو در من...
از من به من نزدیک تر تو...
از تو به تو نزدیک تر من...
سلام ندا جان
من آپم
اگه خواستی بیا...
سلام ندا.
من کاری کردم که خودم خبر ندارم؟
دیگه سر نمی زنی به من .
از سوالم ناراحت شدی؟
خوب اگه نمی خای جواب بدی نده چرا دیگه قهر می کنی .
خدا حافظ...
بنشین به یادم شبی
تر کن از این می لبی
که یاد یاران خوش است
منتظرم
پنجره انتظارم را اکنون به سمت حیاط خلوت فصلها باز می کنم و خلوت آجرها را تا فردای پاییز دنبال می کنم. در این روزهای بی برگی وجودم از سرمای برف و بوران یخ می زند و دلم در آتش نیاز به او یکتای بی همتا می سوزد . و انتظار ... انتظار ... انتظار... او ، مرا تا مرگ هستی سوق می دهد و ناگه یک عشق پاک و آبی مرا به زندگی باز می گرداند و در گوشم نجوا می کند که انتظار شیرین است .
منتظرم ندا جون
تا دوباره ...
سلام عزیز خوبی مهربون ؟ بلاگ خیلی قشنگی داری نوشته ها واقعا زیباست آدم رو به فکر فرو میبره ، آفرین بر تو
راستی یه سوال این نوشته های قشنگ کار خودته ؟؟
خوشحال میشم بهم سر بزنی
بیا که درل و دلهای زیادی باهات دارم
درود بر فراوهر درود بر اهورا مزدا درود بر کورش بزرگ و درود بر تو دوست نازنین
منتظرت هستم
شاد زی
پاینده ایران
یا حق
salam nedaye aziz
web site besyar zibayi dari. kheily khosh halam ke ba neveshtehaye azizi chon to ashna shodam
jari bash
ta baad
در مقابل نظری که تو پست راز شبم گزاشتی می گویم
همه چیز را نمی توانم باور داشته باشم
باور دارم مردمانی را که می خندند
عشق می ورزند
دوست می دارند
برای این گفته ها هفته ی دیگه همین ساعتی که آپدیت کردم
یه داستانی دارم داستانی از دل خودم و دنیای زیبایی که نشان داده شده است
به علت اینکه مشغول به چند تا کار هستم نمی تونم زودتر
بزارمش ولی تو بخون و بیشتر بخون شاید بر باوری تازه برسی
دور از باورهایی که در این روزها و ساعات همه می گویند
ولی من هیچ وقت باور تلخی نمیکنم
می خواهم بدانید........
داستانی که نوشتم اسمش هست دو تن و یک دل
خواهی خواند
ـــــ
حالا برمی خیزم و باز لبخند میزنم و راهی میشوم تا سجده کنم
نمازت دیر نشه مومن
سلام ندا جان از اینکه این همه مدت نیومدم شرمنده
بازم مثل همیشه کولاک کردی
ولی اونجا که گفتی( میدانی طفلکم چه می خواهد ؟چه میگوید ؟؟؟) میدونی چی میخاد ؟ چی میگه؟ ازت میخاد که نکنه یه وقت تنبل بشیو درس خوندنتو شل کنیو از این حرفا
منتظر خبر شیرین قبولیتم
یه بویی به مشامم رسید واسه همین اون حرفا رو گفتم
در هر صورت
مثل اینکه بیشتر از کوپنم (گوپنم) فک زدم
موفق باشی
خداحافظ
رازها در سینه دارم به کس نگویم دردها در سینه دارم مرحمی نمی یابم
دگر از زبان چه کس می شود باور کرد کلام دوستی را ...
دوست عزیز آپم
اگه تنها بودی تو تنهاییت احساس کردی که تنها بنده تنهافقط تویی ناراحت نباش چون یکی رو داری که خودش تنهاست اما هیچ وقت تنهایی رو برای بنده هاش نمیخواد به اون رجوع کن میبینی که تنها نیستی ....
salam nedaye aziz
mamnoon ke ba hozoore gatrmet mano khosh hal kardi
movafagh bashi
bezoodi berooz misham
jari bash
If I should stay,
I would only be in your way.
So I'll go
But I know
I'll think of you every step of the way.
And I will always love you
I will always love you.
You, My Darling you...
چه کنم که تو سلطان جهانی و من درویش خرابات
تو ارباب وفایی و من نوکر ارباب.......
سکوتم را به باران هدیه کردم
تمام زندگیم را گریه کردم
نبودی در فراق شانهایت به هر خاکی رسیدم تکیه کردم
عاشقانه عارفانه بی بهانه خالصانه با صداقت بی نهایت
تا قیامت دوستت دارم ...
من با پست سوغات آپ شدم بیا یه سری بزن
و هیچ پاسخی ارام بخش از این هم نمی تواند باشد
برایش بخوان که مانند من و تو بالاخره باورش می شود
شاد مانی
سلام
متوجه نشدم منظورتو چی رو ننوشتم ؟ و باید کاملش کنم ؟
سلام ندا جان خوبی عزیز شرمنده دیر کردم سیوش میکنم میخونمش
دوووستت دارم
در پناه حق
پنجره های اسارت انسانها ساخته شده جهل بشریتند
سلام
خوشحال میشم یه سر بیای
چون که من اپم
سلام ندا خانم
حالتون چطوره خوبی کم پیدایی امیدوارم همیشه سلامت و پیروز باشی
یا علی
__##################___*#############
___#################*_###############
____#################################
______###########س ل ا م###############
_______#############################
________########مرگ سکوت###########
__________########################
___________#######آپ شد###########
____________###################
_____________#####منتظرما########
______________###############
_______________###تا دوباره#####
________________##########
_________________########
__________________######
__________________####
__________________###
__________________#