حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

......

 

خطا از من است، می دانم.
از من که سالهاست گفته ام "ایاک نعبد"، اما به دیگران هم دلسپرده ام.
از من که سالهاست گفته ام " ایاک نستعین" ، اما به دیگران هم تکیه کرده ام.
اما رهایم نکن ؛بیش از همیشه دلتنگم؛ به اندازه ی تمام روزهای نبودنم
 خداوندا:معتقدم به کلام به عنوان بزرگترین معجزه ی بشر
و تو چه زیبا این معجزه را برایم مجسم کردی
چرا که...
دیگرقرار نیست  ...
جان ، پرده دار حضورت شود  تا بیایی ...
عقل و دل و اندیشه را نیز  دیریست از بیخ و بن سوزانده ام

در عاشقی پیچیده ام ...
در عاشقی پیچیده ام ...
در عاشقی ... در عاشقی ... در عاشقی پیچیده ام

 

 

نظرات 68 + ارسال نظر
مصطفی سه‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 05:06 ب.ظ

سلام

ممنون از اینکه به من سر میزنی

پیچ در پیچ کوچه های عشق میروی ولی آگاه باش

که در پس هر پیچ این کوچه قصه ای نهفته است

و در هر قص های پندی

و شاید سنگی

مراقب باش

من اگر درست قدم بردرای پیروز میشوی

و

اهندا الصراط المستقیم را به خاطر بسپار

من که پیروز شدم


به امید موفقیت شما

رقیه نادری سه‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 05:07 ب.ظ http://mypoem.blogsky.com

سلام
متن قشنگی رو نوشتین.
انشاالله موفق باشین.

صمد سه‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 08:04 ب.ظ http://cnclick.blogfa.com

با بهانه باران چشمهایمان تر بود

کوچه,باران,من,تو ! وای که محشر بود

میروی سفر

گفتی زود برمیگردی اما ای کاش باورم میشد

میروی برو...اما کمی زودتر برگرد

بعد رفتنت ماندم در هجوم تنهائی

حس مبهمی میگفت:

میروی نمی آئی

بی تو میکشم بردوش کوله بار غربت را

پرسه میزنم تنها کوچه های خلوت را

خسته از دل تنگم بر می آورم آهی

نیستی چه میدانی ; دلم چه ها میکشد


و من باز به دنبال نشانی از یار خویش به هر جا که رسد سر میزنم
باشد که نشانی از او بیایم و این دل بی تاب اندکی ارام گیرد...............

ندا جان برام دعا کن....

مهدی سه‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 08:18 ب.ظ http://www.khate3evom.blogfa.com

ممنون از اینکه سر زدی

رضا افشاری سه‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:19 ب.ظ http://www.kolivar.blogfa.com/

ممنون از همیشه امدنت و از کلمه هایی که خرج شب کولی می کنی
...
چه صمیمیت محضی
زخم هایم نمک گیر تو شده اند
موید باشی و کمان شاعر

گل یخ سه‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 11:58 ب.ظ

مدتی پیش... پیش از این در اواخر زمان عصیان زیباترین فرشته ها یک شب زیبا مثل همه ی شب های پاییزی دیگر تلاقی یک جفت پاکی دنیایی کوشید تا وسوسه ایی دیگر بیافریند هر چند نتوانست چرا که تاریخ گواهی می دهد که اسافل ارضا کننده ی اساطیر نیست لیکن راهی که هنوز پیموده نشده بی انتهاست پس باید می رفتیم شاید این بهتر بود . روزها گذشت بلوغ زود هنگام تنهایی ها آنقدر دانایی آفرید که فکر ها بهتر از قلب ها عشق را تعبییر می کرد و اینجا بود که تازه فهمیدم هنوز نیمه ی دوم انسان هبوط نکرده است . بعد از اینهمه سر سپردگی ها و از خود بی خودی ها که انگار فقط برای گذران این حجم سنگین نور در روزهای سیاه پیش رو بود یک روز زیبای بهاری انگار متفاوت با دیگر روزها اینبار آسودگی متجلی شده در وجودی که مدتها بود از عدم آمده بود و اینطور پریشان حقیقت را جستجو می کرد عیان یافت آنچه سالها جستجو کرده بود

ر و ز ب ه چهارشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:10 ق.ظ

به تو می اندیشم... ای سرا پا همه خوبی/تک و تنها به تو می اندیشم

فرید چهارشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:16 ق.ظ http://golhayekaghazi.blogfa.com/

می خواهم عشق بماند و
اشک بماند و
لبخندی که هدیه ی لبهای توست
می خواهم تو باشی و
من باشم و
زندگی
و سیارگان سرشاری
از انعکاس ما

سعید از غریبانهای مهربان چهارشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:05 ب.ظ http://baroon77.blogfa.com

دل پر تحملم از گریه من گله داره
چهره سرخ غرورم از شکستن شرمساره
فکر من مباش مسافر
به سپیدها بیندیش
چشم فرداها به راه
راه سختی مانده در پیش
ای رها از رخوت تن وقت پر کشیدن توست.
................. سعید .

[ بدون نام ] چهارشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:49 ب.ظ

عالی بود

یوسف چهارشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:53 ب.ظ http://littlestar.persianblog.ir

سلام ندا جون
اومدم احوالپرسون!! :)

یه رهگذر چهارشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:15 ب.ظ

ک دانه کور / بی آنکه دنیا را ببیند / در لای آجرهای یک دیوار، گم بود / در آن جهان تنگ و تاریک / با باد و با باران غریبه / دور از بهار و نور و مردم بود / اما مدام احساس می کرد / بیرون از این بن بست / آن سوی این دیوار، چیزی هست / اما نمی دانست، آن چیست / با این وجود او مطمئن بود / این گونه بودن زندگی نیست

*
هی شوق، پشت شوق
در دانه رقصید
هی درد، پشت درد
در دانه پیچید
و دیگر او در آن تن کوچک، نگنجید
قلبش ترک خورد
و دستی از نور
او را به سمت دیگری برد
وقتی که چشمش را به روی آسمان وا کرد
یک قطره خورشید
یک عمر نابینایی او را دوا کرد
او با سماجت
بیرون کشید آخر خودش را
از جرز دیوار
آن وقت فهمید
که زندگی یعنی همین کار

ر و ز ب ه پنج‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:31 ق.ظ

اینک زمین را می‌ستاییم؛
زمینی که ما را در بر گرفته است.
ای اََهوره‌مَزدا !
زنان را می­ستاییم.
زنانی را که از آن ِتو به شمار آیند
و از بهترین اَشَه برخوردارند، می‌ستاییم.

علیرضا پنج‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:28 ق.ظ http://www.taropud.blogfa.com

حرفهای صادقانه ی من به این پست :


عاشق نماز می خواند و حمد می گوید چون با عشق زندگی میکند و همیشه به یاد خدایش است و خدا همیشه با عاشقان مهربان است . این بهم ثابت شده و معجزش و هم دیدم.

تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می خواهم
می داند که دل عاشق عین یک پر نرم میمونه پس بعضی وقتها که داغونه و پراکنده به حال خودش میزاره ولی تکیه گاه پرامید و مهربانیست. آن وقت بنده نوازی خدا دیدنیست

ولی تو اینجا گفتی به دیگران هم تکیه کردم این اگر از روی یه ریا باشه خیلی بده ولی اگه با صداقات همراه
آخرش ختم میشه به دوستی با خدا و بندگان مهربانش
پس...

عقل و دل و اندیشه را از بیخ و بن زده ای

این همان عشقیست که معشقوق بر روی دلش راه میرود

عشق زیباترین و سوزناکترین ترانه ی دیرین است

و هیچ شوخیی هم با کسی نداره


---

توی اشعاری به نام خدا و عاشق
کل جواب این گفته هایت مشخص است
ولی
هیچ کس سینه ی کسی را نشکافته تا بداند چه می گزارد
اندکی تامل کن شاید به شیرینی و سادگیش پی ببری

غریبه پنج‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:18 ب.ظ

سلام ندا جان

از اینکه این قدر در حق من لطف داشتی که حتی با وجود آپدیت جدید ٬ باز هم نظر لطفت رو ازم دریغ نکردی ٬‌ واقعا ازت ممنونم ندای عزیز ... و یک آفرین جانانه را هم از من بپذیر ٬ تنها بخاطر شهامت ٬ صداقت و یکرنگیت .. همین که این جسارت رو داری تا جلوی آدم بایستی و بگی کاملا عمدی دیرتر یا زودتر اومدی ٬ به اندازه تمام دنیا ارزشمنده و درک و شعور بالات رو میرسونه .. آفرین بر تو ندا ..

در بین ظرایف و لطایف گفتاریت ٬ زیبایی جملات موج میزن .. اما از همه شگرف تر و عمیق تر ٬ جمله ای بود که هیچ گاه بشر از تکرارش سیر نشده و در این دور بی پایان ٬ حتی برای یک لحظه هم به تسلسل نیفتاده .. و آن ترکیبی نیست جز سه واژه : زندگی ٬ مشق و عشق .... و این تو بودی ٬ یعنی خواهر خوب من ندا ٬‌ که هدیه ای به این با ارزشی رو پیشم به امانت گذاشتی .. و من میتونم تنها امیدوار باشم که روز به روز ‌٬ بیش از پیش به عمق کلامت رسوخ کنم و امین خوبی برای امانت الهیت باشم ...

هر چند دیریست که نظاره گر حکایت های زیبات هستم ٬‌اما از اینکه فرصتی استثنایی دست داد تا بیشتر با روحیاتت آشنا بشم .. خدا رو شاکرم ..
امیدوارم که دوستی خوب و هم نشینی لایق برای دقایق مجازیت باشم ...

دعاگویت .. غریبه
یا حق

مرجان پنج‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:15 ب.ظ http://dayy.blogsky.com

سلام ندایم ندای با احساسم :) بوس و ماچ همه چی خلاصه :دی

کاش منو گیگیلی هم مث تو عاشق خدا میشدیم عقل و اندیشه امونو میسوزوندیم آتیش بازی میکردیم :| پس فردا هم که چهارشنبه سوریه ! اگه آتیش بازی بلد نباشیم که کیفی نداره :دی

ولی جدا از شوخی ندایی ! عاشق نباشه آدم ، حتی خدا غریبه اس ...

همین

فداتت

علیرضا پنج‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:33 ب.ظ

che talkhe beyay o cheshm besuze ke miyad o un nayad . bebinam hodudan 4 ya 5 ruze ke to bazam ye chizit shode . ino hatman midunam ke chizit hast . man khodam o sarzanesh mikonam ke nakone kare kardam ke narahat shode ya kare kardam ke nabayad mikardam ya etefage oftade ke nabayad mioftad . in sarzanesh vase khodame aya hag daram bokonam? . aya man eshtebah kardam . ? bebin ba man ru rast harf bezan begu har che ke mikhay . zud tar goftan man o ham momkene rahat bokone . shayad uneke nemikhay bege be zarale man tamum beshe vali to begu . bezar be zaralam tamum she. vagte harf nemizane o bazi raftarha ro neshun mide man narahat misham . pas gush mikonam har che ke bege o har che bekhay . gol midam

ر و ز ب ه جمعه 3 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 06:21 ق.ظ

نبسته ام به کس دل، نبســـــته کس به من دل چو تخــــته پــاره بـــر موج رهـــا رهـــا، رهـــا من ز مــــن هر آنکــه او دور، چـو دل به سینه نزدیک به مـــن هر آنکـه نزدیک، ازو جــــــدا، جــــدا من نه چشــــم دل به ســـــویی، نه باده در سبویی که تــــر کـــــنم گـلـــــــویی، به یاد آشنــــــا من ســــــتاره هــــا نهـــــــفتم در آسمـــــان ابــــری دلــــــم گرفته ای دوست، هـــــوای گریــه با من نبسته ام به کس دل، نبســـــته کس به من دل چو تخــــته پــاره بـــر موج رهـــا رهــــا، رهـــا من

ر و ز ب ه جمعه 3 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 06:32 ق.ظ

صبح شده دیگه....

من برم بخوابم ندای.... . . . . . . . . . . {بماند}

۩۞۩.*•.سید محمد.•*.۩۞۩ شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:57 ب.ظ http://bochi.blogfa.com

سلام ندا جان
خوبی؟
نازنین!
به تماشایت باز هم می نشینم
و رازهای ناگزیر را در کلام تو می جویم.
مگر گاهواره دنیا فرو ریزد تا من تو را از یاد ببرم.
حس نگاهی
غرور لبخندی
و یا ماتم اشکی
در شکوه گیسوی توست
که با آنها من همیشه نام زندگی را به خاطر می آورم...

۩۞۩.*•.سید محمد.•*.۩۞۩ شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:58 ب.ظ http://bochi.blogfa.com

^^^^^^^^^^^################^^^^^^^^^^^^
^^^^^^^^#####################^^^^^^^^^^
^^^^^^######^^^^^^^^^^^^^######^^^^^^^^
^^^^^#####^^^^^^^^^^^^^^^^^######^^^^^^
^^^^####^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^#####^^^^^
^^^####^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^#####^^^^
^^####^^^^^####^^^^^^^^^###^^^^^###^^^^
^^###^^^^^######^^^^^^^###^^^^^^####^^^
^####^^^^^######^^^^^^###^^^^^^^^###^^^
^###^^^^^^^####^^^^^^###^^^^^^^^^####^^
^###^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^###^^
^###^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^###^^
^###^^^^##^^^^^^^^^^^^^^^^^##^^^^^###^^
^###^^^^###^^^^^^^^^^^^^^^^##^^^^####^^
^####^^^^###^^^^^^^^^^^^^^###^^^^###^^^
^^###^^^^####^^^^^^^^^^^####^^^^####^^^
^^####^^^^#####^^^^^^^#####^^^^^###^^^^
^^^####^^^^###############^^^^#####^^^^
^^^^####^^^^^###########^^^^^#####^^^^^
^^^^^#####^^^^^^^^^^^^^^^^^######^^^^^^
^^^^^^#########################^^^^^^^^
^^^^^^^^#####################^^^^^^^^^من آپم
خوشحال میشم بیای
منتظرتم
فعلاْ
بدرود

[ بدون نام ] شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 05:26 ب.ظ

سلام ...
وهر روز دفتر مشق او را
معلم ورق زد وهر روز هم گفت: آفرین
چه شاگرد خوبی، همین
قشنگ بوئ و با احساس.
بازم بیا به زودی به روز میشم

علیرضا یکشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:44 ق.ظ http://www.taropud.blogfa.com

دلگیر

دلگیرم

از غصه میمیرم

مرا مگذار و مگذر

.

آشفته تر ز آشفتگان روزگارم

از غم به تقدیرم مرا مگذار و مگذر

مرا مگذار و مگذر

مگذار و مگذر

سلی یکشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 05:02 ب.ظ

سلام ندا
این شعرت خیلی قشنگ بود ..

مهدی(چند قدم نزدیکتر به خدا) یکشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:04 ب.ظ http://www.mehdi-lovehistory.blogfa.com/

دیدگانم روان است . تو گریستن را با رفتنت به من آموختی .

انتظار باز آمدنت بهانه ای برای های های گریه های شبانه ام شد و علتی برای چشم به

راه دوختنم.

اما... امشب مینویسم تا تو بدانی که دیگر با یاد آوری اولین دیدارمان چشمانم پر از اشک

نمیشود چون بی رحمی آن قلب سنگین را باور دارم.

امشب دیگر اجازه نخواهم داد که قدم به حریم رویاهایم بگذاری چون اینبار من اینطور

خواسته ام.

هر چند که علت رفتنت را نمی دانم و علت پا گذاشتن روی تمام حرفهایت را اما،...باور کن

... که دیگر باور نخواهم کرد عشق را...دیگر باور نمیکنم محبت را...

و اگر باز گردی به تو نیز ثابت خواهم کرد...


سلام دوست عزیز
خسته نباشی
مرثی از اینکه بهم سر میزنی
اپت عالی بود
عاشق خدا بودن هم عالمی داره
من به روزم ومنتظر تو...
امیدوارم همیشه عاشق ، شاد و سر فراز و اسمونی باشید

ر و ز ب ه دوشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:09 ق.ظ

ت
ن
ه
ا
... . . . . . .

علی دوشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 06:29 ب.ظ http://www.zeydebneali.blogsky.com/

سلام ندا جان
این و فراموش نکن که او قادر بی همتاست...
موفق باشی

علیرضا دوشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 07:45 ب.ظ http://www.taropud.blogfa.com

ای دل غم عشق از برای من و تست
سر بر خط او نه که سزای من و تست
تو چاشنی درد ندانی ور نه
یکدم غم دوست خونبهای من و تست

تارا سه‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 09:03 ق.ظ http://dokhtare-darya.blogsky.com

خسته نباشی
واقعا عالی بود
من تازه شروع کردم خوشحال می شم اگه کمکم کنی

نگین چهارشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:38 ب.ظ

من فکر میکنم
اینکه فقط به اون دل بسپاری
به اون تکیه کنی
معنیش این نیست بندشو دوست نداشته باشی
به بندش تکیه نکنی
به نظرم میگه به اون تکیه کن ولی تکیه اصلیت به من باشه
دوست داشته باش ولی این دوست داشتن برسه به من
نمیدونم
هوارتا بوسس

تارا چهارشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:55 ب.ظ http://dokhtare-darya.blogsky.com

ممنون از اینکه نظرت و برام نوشتی
خوشحال می شم کمکم کنی

ورونیکا چهارشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:14 ب.ظ http://veronika1365.blogfa.com

سلام دوست خوبم
مرسی که می یای و بهم سر می زنی
من زنده ام به دیدار شماهاااااااااااااااااااااااا

امیر پنج‌شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:00 ب.ظ http://www.loloknat.blogfa.com

دیر گاهی است که چون من همه را

رنگ خاموشی در طرح لب است.

جنبشی نیست در این خاموشی٬

دست ها ٬ پاها در قیر شب است...


سلام ندا جون
حالت خوبه دیگه ؟
امیدوارم همیشه شاد باشی

منتظرم

علیرضا پنج‌شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 07:40 ب.ظ http://www.taropud.blogfa.com

چقدر دلم برایت تنگ شده

گویی هزار سال است با تو سیر میکنم

چه گرم به تو عادت کردم

چه سرد نبودنت مرا فرا میگیرد

چگونه بمانم با سوز سازم و شور دلم

بی تو دراین میانه

افتاده ام در این زمانه

روزی رنگین کمان میشوم و روزی بی نشانه

روزگاران عارفانه

دردهایم بی بهانه

دیدنت آغاز امید

بودنت تابان خورشید

.
.
.

ر و ز ب ه جمعه 10 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:48 ق.ظ

؟
؟
؟
؟

ر و ز ب ه جمعه 10 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 05:16 ق.ظ

خوابم می یاد ؟؟

رهگذر شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:01 ق.ظ http://neey-labak.persianblog.ir/#5

سلام

مختصات این نیایش درست به بزرگی خداست و محیط هندسی این تواضع درست منطبق است با سطح آسمان .

چه خوشحالم که در قیامی رو به قبله ای پاک می نگرمت .


بدرود



( رهگذر )

ر و ز ب ه یکشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:27 ق.ظ

در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح آدم را آهسه در انزوا می خورد و می تراشد... . . .


(خط اول بوف کور اثر استاد صادق هدایت)

علیرضا یکشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:26 ب.ظ http://www.taropud.blogfa.com

سلام

چه زیبا نوشتی

شیطان ...

خیلی قشنگ بود

و وقایاعی هم توش نهان است ولی من دیدم

و دیگه

این نماز و روزه و حج و جهاد
هم گواهی دادنست از اعتقاد

این زکات و هدیه و ترک حسد
هم گواهی دادنست از سر خود

خوان و مهمانی پی اظهار راست
کای مهان ما با شما گشتیم راست

هدیه‌ها و ارمغان و پیش‌کش
شد گواه آنک هستم با تو خوش

هر کسی کوشد به مالی یا فسون
چیست دارم گوهری در اندرون

گوهری دارم ز تقوی یا سخا
این زکات و روزه در هر دو گوا

روزه گوید کرد تقوی از حلال
در حرامش دان که نبود اتصال

وان زکاتش گفت کو از مال خویش
می‌دهد پس چون بدزدد ز اهل کیش

گر بطراری کند پس دو گواه
جرح شد در محکمهء عدل اله

هست صیاد ار کند دانه نثار
نه ز رحم و جود بل بهر شکار

هست گربهء روزه‌دار اندر صیام
خفته کرده خویش بهر صید خام

کرده بدظن زین کژی صد قوم را
کرده بدنام اهل جود و صوم را

فضل حق با این که او کژ می‌تند
عاقبت زین جمله پاکش می‌کند

سبق برده رحمتش وان غدر را
داده نوری که نباشد بدر را

کوششش را شسته حق زین اختلاط
غسل داده رحمت او را زین خباط

تا که غفاری او ظاهر شود
مغفری کلیش را غافر شود

آب بهر این ببارید از سماک
تا پلیدان را کند از خبث پاک

.

راستی حالت خوبه ؟

و

شاد باش لحظه قوت به سجده ماند
من خودم شکر گزارم صدق به تقوا ماند

بر نهیم این دو جهان را ز خودان خوب نداریم
که خودیم صاحب که ز جلایش ماییم

و

...

علیرضا یکشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:38 ب.ظ http://www.taropud.blogfa.com

تصحیح شعر لحظه ای بالا

شاد باش لحظه خوش به سجدت ماند
من خودم شکر گزارم که همی به تقوا دانم

بر نهیم این دو جهان را ز خودان خیر نداریم
لیک ماییم که با جل جلالش به هماییم

تارا دوشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 09:11 ق.ظ http://dokhtare-darya.blogsky.com

سلام دیگه به من سر نمی زنی
بیا پیشم منتظرتم

محمد دوشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 06:01 ب.ظ http://www.arezoobarani.mihanblog.com

سلام ابجی جونم
خوبی عزیز
باز که خبر نکردی
تو این موندم چرا همه ما زود فراموش می کنن
اپت هم خوب بود
راستی کد اهنگ واسم می فرستی؟
باز هم ارزو بارانی نوشته از
چگونه...
و چشم به راه شماست
میخواهم همگامی که با سایه تنهایم در خیال بارانی ام قدم میزنم
و چتر شکسته بغضم را بگشایم
می خواهم شاعر لحظه های تارم باشم و غزل غزل گریه کنم
میخواهم در کنار دریای دلواپسی انتظار در انتهای جاده غربت بنشینم
و نگاهم را به روزی بدوزم که همه تلخیها و ناباورانه ها از دیارم کوچ کنند
میخواهم آنقدر اشک بریزم تا که ابرها نزد چشمم خجل شوند
بیا پیشم منتظرتم
(اپ کردین خبر کنید)

مسعود تنها دوشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 06:28 ب.ظ http://pesar-2khtara.blogfa.com

سلام جالب بود به من یه سری بزن خوشحال میشم

سارا سه‌شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:42 ب.ظ http://saaaraaa.blogfa.com

:) چه زیبا نوشته بودی ندا...خوش بحالت که اینقده راحت با خدا حرف میزنی... :) خوش بحالت.

ر و ز ب ه سه‌شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:31 ب.ظ

یاهو را باید چک کرد ؟؟!!!!!

علی سه‌شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 05:04 ب.ظ http://kianlouei.blogfa.com

سلام.
دیگرقرار نیست ...
جان ، پرده دار حضورت شود تا بیایی ...
عقل و دل و اندیشه را نیز دیریست از بیخ و بن سوزانده ام.
مثل همیشه قشنگ بود.

احسان ** * ** (زندگانی) سه‌شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:57 ب.ظ http://ehsanboy5.blogfa.com/

سلام

خوبی ؟

ممنون از حضورت و نظرت

خوشحالم کردی

باز هم مثل همیشه میگم که...

همیشه خوش باشید
[بوسه][بدرود]

مهدی بختیاری کیا چهارشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:01 ق.ظ http://www.khate3evom.blogfa.com

سلام
زوز امد شدم

غریبه چهارشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 05:08 ب.ظ

سلام آبجی ندا

بببینم ٬ تا حالا کسی گازت گرفته ؟!!‌ :))
یا مثلا موهات رو کشیده ؟!
یا جیغت رو در آورده ؟!
یا ...
حالا دوست داری خودم با همین دست هام (دست های بقیه نه هاااا .. دست های خودم !!) خفه ات کنم !! :))
آخه بشرزاد من کی بهت بی محلی کردم یا خدایی نکرده تحویلت نگرفتم که میری گیگیلی رو از خواب بدار میکنی تا بیاد سرکه بریزه تو چشمم ؟!

---
خوبی ندا جان .. مرسی عزیزم که در روزهای دوریم از نیمکت ٬ یار و یاور بچه ها بودی .. شما همیشه رو چشم غریبه جا داری عزیزم .. اصن امین کی باشه که بخواد کسی رو تحویل بگیره یا نگیره !!

خوش باشی
یا حق

غریبه چهارشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 05:10 ب.ظ

راستی ندااااا... دوست داری خودت به زبون خوش آپدیت کنی یا برم بروبچ رو خبر کنم که بیان دست و پات رو بگیرن و به زووور پرتت کنن تو پست بعدی ؟!؟! هاااان ... :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد