حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

عشق ...

جایی خواندم

جهان قران مصور است و آیه های در آن

به جای آنکه بنشینند ایستاده اند

درخت یک مفهوم است .. دریا مفهومی دیگر

جنگل و ابر و باد و خاک مکمل آن

و من میگویم : بیایید با چشمانی عاشق جهان را تلاوت کنیم

با صوتی دلنشین از سمفونی عشق همراه با واژه گانی از جنس بلور

و عطشی سیری ناپذیر و لذتی به وسعت همین گیتی

می نویسم تا بدانی که من نمی نشینم ..

می ایستم وعشق را بر بوم دلم نقش میزنم که چه زیباست این پیکره آذین یافته از خون

سینه ام را می شکافم وبا تمام وجودم فریاد میزنم ..آی مردم عشق یعنی این

تمام وجودم ارزانی عشق و جانم فدای یار

میماند تنها یک کلام آن اینکه......

اگر بدانم روزی روزگاری این نقاشی رنگ باخته

به همان خدایی که میپرستی و میپرستم

چشمانم را برای همیشه خواهم بست تا نبینم آنچه را که نباید دیدو.....

میپرد مرغ نگاهم تا دور

وای باران....

پر مرغان نگاهم را شست

که بگویم هستم عاشق و دیوانه .همین

لحظه ی آخر  

نظرات 58 + ارسال نظر
داش حمید یکشنبه 21 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:22 ق.ظ http://kolbh.persianblog.com

مشتی بابا یا علی
به یه یار تو دلم آپ کردم
بیا کلبه دل
یا حق

م یکشنبه 21 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:57 ق.ظ http://jadeyenamnak.blogfa.com

...

پریسا یکشنبه 21 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:06 ق.ظ http://www.baranedeltangiha.blogfa.com/

شیشه ژنجه را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست
سلام ندا جان
خیلی قشنگ مینویشی مثل همیشه نوشته هات قشنگه
بهم سر بزن
راستی ندا چرا منو لینک نکردی؟

گل یخ یکشنبه 21 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:58 ب.ظ

خورشید سرنوشت من به خون نشست
در نبرد لحضه های رفتنت
در خون آغشته به رد تو غلتید
زنجیر خواهش شد به پای تو
اماعزم رفتنت شکست زنجیر خواهشم
گام برداشت بر ناله های عاجزم
خورشید من در جست و جوی رد تو
در حسرت لمس قدم هات
در خون خویش گریست و
درغم رفتنت جان فکند

رهگذر یکشنبه 21 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:04 ب.ظ http://www.ney-labak.persianblog.com/

سلام

آمدم سبدی برچینم از شبنم نوشتار

گویی باغبان در سفر بود و بوستان به ساز پیش !

( رهگذر )

فرزاد یکشنبه 21 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 04:31 ب.ظ http://petti.blogsky.com

سلام ندا جون
وبلاگمو عوض کردم!
تو یه زشت ترش مینویسم!!!
منتظرم گلم
بوووووووسسسسسسسسس

نگاه عشق یکشنبه 21 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 06:36 ب.ظ http://www.negahe-eshgh.blogfa.com

سلام خوبی دوست عزیزم
شرمنده که دیر اومدم . متنت رو خوندم خیلی قشنگ بود ولی ایی کاش همه می تونستن مثل این فسمت که نوشتی راحت چشماشون رو همه چیز ببندن:
اگر بدانم روزی روزگاری این نقاشی رنگ باخته

به همان خدایی که میپرستی و میپرستم

چشمانم را برای همیشه خواهم بست تا نبینم آنچه را که نباید دیدو.....
موفق باشی

پریسا از جنوب سه‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:52 ق.ظ http://kolbh-ashgh.blogfa.com

از مرگ نتر سید ....از این بترسید که وقتی زنده ای چیز ی درون شما بمیرد.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد