باز شب.... با تمام وسعتش از راه رسید
باز بوم خرابات هم دل و هم راه این تاریکیست
باز سیاهی و برهوت بر تمام گیتی مستولی شد
دیگر نه مهتاب و نه تمام ستاره های اسمان توان
مقابله با این سیاهی را ندارند و من خسته تر از همیشه
به این ظلمات چشم دوختم شاید من هم به نفرین این
سیاهی گرفتار شدم شاید هم بس که به این تیرگی خیره شدم
چشمانم همه چیز و همه کس را سیاهتر از سیاه می بیند
پس ای ابر ها ببارید تا من هم همراه شما بگریم تا
شایدبرای یک بار هم که شده بر این تیرگی فائق آییم
و برای یک بار فقط یک بار به روی زندگی لبخند زنیم
آیا می توانیم؟؟؟
دیدم آن چشمه هستی که جهانش خوانند
شد سراب و همه امید به یک بار بمرد
تا دگر طالب یک قطره ز آبش نشویم
سهم ما چون که سراب است دگر نتوان دید
پس دگر هیچ نخواهیم ز دنیا ما هیچ
سلام مهربون.
خوشحالم که منو به وبلاگت دعوت کردی
شب با پرده سیاهش بر اسمان شب چیره گشته . نور امید رخت بر بسته و سیاهی غم با تمام پهنایش بر این هستی نکبت بار حمله ور شده ...ولی نه این سیاهی هولناک برایم سکوتی زیبا به همراه دارد. در این شام غریب زیر انبوهی از ستارگان درخشان با جغدی خوش نوا هم اواز شده ام او نیز نوای مرگ می سراید در این گورستانی که در هر گوشه اش قبری بنا گشته . اری دنیایی که در ان همه طلسم شده ی سیاهی اند بی شباهت به قبرستان نیست . این زندگی هم همچون نقطه مبهمی است در تاریکی سرنوشت .
از بازی کردن با جملات خسته ام . اخه چطور میشه تو قعر دره های ناامیدی نفس کشید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام ممنون که خبرم کردی
شب اگه زیبایی هاش از روز بیشتر نباشه کمتر نیست و مهم نگاه ما به اونه و تفسیری رو که از اون میکنیم
پس به قول تو «پس ای ابر ها ببارید» تا تمام بدیها و ذهنیت ها از چهره شب کنار بره و قشنگی های اون نمایان بشه
سلام ندا خانوم
ممنون که منو یاسمن هم دردی میکنی
ای کاش تموم آدمای زمین دلاشون برای هم میسوخت اون وقت نهدیگه بی معرفت بود و بد عهدی
ولی درد من و یامن نه بی معرفتیه نه بد عهدی بر عکس گل یاسم خدای عهد و معرفته ولی ندا خانوم مشکل مات این سرنوشت بد مثبه
همیشه به ما سر بزن خوشحال میشیم به خونه فقیرانه ما سر بزنی درسته چیزی برای ژذیرایی نداریم ولی یه چندتا خط از نوشته های گل یاسم و چند شعر از خودم ازت ژذیرایی میکنیم
همیشه شاد باشی و خرم
سلام
خوبی؟؟؟؟
مرسی از اینکه خبرم کردی
باهات موافقم کاملا هم موافقم در مورد شب
ولی اینو هم بدون که زیبایی که شب داره هیچ چیزی نداره و نمی تونه هم داشته باهش چون شب ماه و داره که بقیه چیزها این ماه رو ندارن...
سبز و شاد باشی
فعلا
سلام ندا جان.خوبی عزیز؟خانواده محترم خوبن؟
عکس آپت که خیلی زیباست.نوشتت یه طورائی غمگین بود ولی زیباست.امیدوارم دیگه هیچ وقت روی غم رو نبینی.در مورد اون موضوع آره راست میگی میدونی هر کی یه قدرتی که داره غافل میشه که اونو از کجا آورده.مواظب خودت باشی.به امید دیدار.
سلام خانومی
حق با شماست
حق دارین از من گلگی کنین
نه دانشجو هستم که امتحاناتمو بهونه کنم هیچ بهونه ای هم ندارم ولی باور کنین قسمت نظرات باز نمیشد
نه مال شما بلکه نتونستم به اونایی که به من لطف کنن سری بزنم
حالا شما بگین من چیکار میتونستم بکنم
بگذریم
و اما این سیاهی باورش شده که بالا تر از آن رنگی نیست
و برا همین توسط خودمون بالا میره و دلای خودمونو جولانگاه خودش قرار میده
واما آری میشود این سیاهی را باز بدست خودمان بدار بکشیم وبجایش سفیدی را که جایگزین کنیم تنها کافیست نفرتها .کدورتها .بدیها را از زنگیمان حذف کنیم من که دوست دارم با سیاهی زندگی کنم اما آنهایی که دوست دارند زندگی بروی همچون ماها یی بخندد باید بی خیال خودشان و هر آنچه که در دور برشان میگذرد گردند البته این نظر من بود که فکر میکنم نظر زیاد جالبی هم نباشه
و این شعرو از زبون تمام خانوما به شما هدیه میکنم
شاید عذری برای دیر آمدنم باشد
/اولین جرم من این است
که زن زاده شدم
دومین جرم من این است
که عاشق شده ام
*
پس چه می خواهم دگر
از زندگی
من برای مرگ
آماده شدم
ها
.....................
سلام دوست گلم
ممنون که بهم سر زدی
کلی خوشحال شدم
متنت زیبا بود
موفق باشی و سبز همیشه ی همیشه
یا حق ...
سلام
خوبی
واقعا شب زیبات
شب با اون همه تیرگی هاش روشنایی خاصی داره
منم در مورد شب گفتم البته چند روز پیش
اگه وقت کردی به ولاگ من سری بزن
خوش میگذره
بای
شب با همه سیاهیش خیلی زیباست.........با سکوتش بهترین مونس برای هر کسی میتونه باشه.....شب .........
سلام..وبلاگ قشنگی داری..سبز باشی
سلام ندا جان...
خوبی؟...متاسفم........روحش شاد باشه...
ممنونم از حضور سبزت و اون شعر زیبا...
منم از دنیا هیچی نمیخوام دیگه.........جز اینکه
همه شاد و سلامت باشن...
پس تو هم شاد و سلامت باشی ندا جون
سلام ندا جون...خوبی؟...متاسفم...روحش شاد باشه الهی...
منم دیگه هیچی از این دنیا نمیخوام ...جز اینکه شاد و سلامت باشی(و همه شاد و سلامت باشن)...البته اینم از خدا میخوام نه دنیا
سلام ندا خانوم گل
شرمنده من مقصرم و معذرت می خوام
با شعرم شادت می کنم تا یادت بره من بی وفام
با تو حکایتی دگر
این دل ما به سر کند
شب سیاه قصه را هوای تو سحر کند
متن خشنگی بود یلا خانوم
بازم بیا پیشم
بای
سلام ندا جون . خوبین . متن زیبایی بود . باید بگم که آره اگه بخوایم می تونیم به روی زندگی بخندیم . بازم پیشم بیا . وبلاگ خوشکلی داری . بای عزیزم
سلام مرسی که به من سر زدی
بازم تسلیت میگم عزیزم
----------------------
خیلی جالبه با این کلمه ها جمله های باحالی میشه ساخت :
بهار هدیه سکوت وفا
----------------------
پیش ما بیا
غصه نخور مسافر اینجا ما هم غریبم
از دیدن نور ماه یه عمر بی نسیبم
غصه نخور مسافر اونجا هوا که بد نیست
اینجا ولی آسمون باریدنم بلد نیست
...
آنچه را که هست، ببینید...
منتظرم...
سلام خوبی؟ مرسی اومدی ....قشنگ بود ....حسابی عاشقیا ...ایشاالله همیشه به زندگی لیخند بزنی چرا یک بار ...ما بازم آپیدیم حتما سر بزن موضوع جالبیه
سلام
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بای
(من کمی کم دارم)
سلام ندا جون...
خوبی؟...سیاهتر از سیاهی ...بالاتر از سیاهی هم رنگی هست...
نام شعر : تنهای منظره
کاج های زیادی بلند.
زاغ های زیادی سیاه.
آسمان به اندازه آبی.
سنگچین ها ، تماشا، تجرد.
کوچه باغ فرا رفته تا هیچ.
ناودان مزین به گنجشک.
آفتاب صریح.
خاک خوشنود.
چشم تا کار می کرد
هوش پاییز بود.
ای عجیب قشنگ !
با نگاهی پر از لفظ مرطوب
مثل خوابی پر از لکنت سبز یک باغ،
چشم هایی شبیه حیای مشبک ،
پلک های مردد
مثل انگشت های پریشان خواب مسافر !
زیر بیداری بید های لب رود
انس
مثل یک مشت خاکستر محرمانه
روی گرمای ادراک پاشیده می شد.
فکر
آهسته بود.
آرزو دور بود
مثل مرغی که روی درخت حکایت بخواند.
.............................
شاد و سلامت باشی
ندگی ریاضیات است خوبی ها را جمع کنید دعواها را کم کنید شادی ها را ضرب کنید دردها را تقسیم کنید نفرت ها را زیر رادیکال ببرید عشق را به توان برسانید
سلام من امدم
ندای عزیز...
اشتباه می کنی...
من مطلبتو تا انتها خوندم...
اما باشه...
این بار می نویسم برات که:
می توانی از زاویه ای دیگر به شب نگاه کنی...
می توان گفت که ما و ستارگان مکمل هایی برای تکمیل زیبایی شب هستند...
زندگی سرتاسر تامل است...
گاهی خوب و گاهی بد...
دو عنصر که هرگز از هم جدا نخواهند شد...
پس نمی توان همواره شاد بود...
و به همان تناسب، غمگین...
...
چشمها را باید شست...
البته دنیا همواره بر وفق مراد انسان نیست...
...
از دستم ناراحت نباش...
سلام ندا جان...
درسته حق با تو هست...باید پناه برد به خدا...
دل من کلبه تنهایی من و خدا...........
امشب در یک خواب عجیب رو به سمت کلمات باز خواهد شد
باد چیزی خواهد گفت..............
شاد و سلامت باشی
سلام ندای خوبم الهی فدات شم
ممنونم که امدی بازم بهم سر زدی عزیز حالت چطوره
امیدوارم نذاری غم تو دلت خونه کنه
اره ندا جون دیگه داره همه چیز تموم میشه البته من واون پیوندمون محکمتره اما خوب با سرنوشت نمیشه جنگید
حالا دلمون رو به این خوش کنیم که فقط دستامون از هم جدا میشه میدونی به زندگی بعد از مرگ اعتقاد دارم
شاید عشق منو ایمانم لایق این دنیای پر از مکر نبود اما عزیزم ممنونم از هم دردیت فدات بشم
بخدا خیلی خوشحالم که دوستانی مثل شما دارم ندا جون برای ایمانم دعا کن که خدا تحملش رو زیاد کنه
عزیز دلم اگه یه روز نبودم ایمان رو تنها نزارید
راستی ا÷ت هم مثل همیشه بیسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسست بود بخدا
عزیزم میبوسمت فدای مهربونیت بشم خانومی
دوست دارم یاسی
سلام ابجی خوبی عزیز
عالی بود پست جدیدت
من اپ کردم
منتظرم
زود بیا
دیر نکنی
**************
عشق نمی پرسه که تو کی هستی ؟ عشق فقط می گه تو مال من هستی .... عشق نمی پرسه اهل کجایی؟ فقط می گه تو قلب من زندگی می کنی ..... عشق نمی پرسه چی کار می کنی ؟ فقط می گه با عث می شی قلب من به ضربان بیفته........ عشق نمی پرسه چرا دور هستی ؟ فقط می گه همیشه با من هستی
(اپ کردی خبر کن)
باشه دیگه
چیز هم که می پرونی
اشکالی نداره
سلام سلام سلام
خوب من فکر کردم میگی فقط با همین کلمه ها بساز
حالا بگزریم
------------------
اولا که اگه میشه لو گوی منو بزار تو وبلاگت
دوم هم اینکه بیا تو کامنت ها ی من یه نفر به نام حامد کامنت گذاشته حتما برو تو وبلاگش یادت نره ها
خیلی تعجب میکنی
دوباره میگم برو تو وبلاگش
راستی لوگو یادت نره
سلام ... دستتان درد نکند ... کار زیبایی بود و در خور ... مرثی از زحمتی که کشیده اید ...
به کابوسهای ما هم سر بزنید ... با 5 شعر تازه به روزم ...
سلام.وب قشنگی داری.به من هم یه سری بزن.
موفق باشی
سلام ندا جان.خوبی عزیز؟خانواده محترم خوبن؟امیدوارم هویشه سلامت باشی.
مرسی که به وبلاگ تشریف آوردی می خواستم خبر بدم ولی خودتون تشریف آوردید.
مرسی شما به من خیلی لطف دارید.
مواظب خودتون باشید.به امید دیدار.
سلام..
در پس تمام تیرگیها روشنی است..سعی کن وقتی به روشنی رسیدی برای تاریکی ها نور ذخیره کنی
من آپم..سر بزن بهم
سلام نمکدون
معلومه کجایی؟
به ایمیلت سر بزن
سلام
خوبی؟؟؟
من آپ کردم یه کوچولو ولی حذفش می کنم تا چند روز آینده
خوشحال میشم بیای
منتظرتم
سلام تنبل خانوم کجایی؟؟
سراغ ما نیم ایی؟
بای
سلام عزیزم
میبخشی ولی بازم از ای دیت استفاده کردم می دونی چرا به اسم تو میرم چون خیلی گلی راستی مراقبش باش تو می تونی اینو از لا به لای نوشته هات فهمیدم متنتم عالیه .مثل همیشه از این به بعد خودم مشتری دایمی وبلاگتم .بازم معذرت هزار بار
سلام...
تیرگی....سیاهی....ظلمات...ابر...گریه....برهوت!!!؟؟؟
امیوارم اینها که می نویسید توصیف روحیاتتون نباشه....
خودتون رو آدم غمگین شکست خورده از روزگار که از بخت بد رنج می بره تصور نکنید....
کافیه یک طور دیگه به اطرافتون نگاه کنید....شاید این بار زندگی به روی شما لبخند زد!
ضمنا حکایتهای شما خیلی دیر بالا میاد...موفق باشید
بای
این وبلاگ خیلی جالب بود
متشکرم