حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

شب

باز شب.... با تمام وسعتش از راه رسید

باز بوم خرابات هم دل و هم راه این تاریکیست

باز سیاهی و برهوت بر تمام گیتی مستولی شد

دیگر نه مهتاب و نه تمام ستاره های اسمان توان

مقابله با این سیاهی را ندارند و من خسته تر از همیشه

به این ظلمات چشم دوختم شاید من هم به نفرین این

سیاهی گرفتار شدم شاید هم بس که به این تیرگی خیره شدم

چشمانم همه چیز و همه کس را سیاهتر از سیاه می بیند

پس ای ابر ها ببارید تا من هم همراه شما بگریم تا

شایدبرای یک بار هم که شده بر این تیرگی فائق آییم

و برای یک بار فقط یک بار به روی زندگی لبخند زنیم

آیا می توانیم؟؟؟

دیدم آن چشمه هستی که جهانش خوانند
شد سراب و همه امید به یک بار بمرد
تا دگر طالب یک قطره ز آبش نشویم
سهم ما چون که سراب است دگر نتوان دید
پس دگر هیچ نخواهیم ز دنیا ما هیچ

نظرات 38 + ارسال نظر
علی سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:43 ب.ظ

سلام مهربون.
خوشحالم که منو به وبلاگت دعوت کردی

مریم سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:12 ب.ظ

شب با پرده سیاهش بر اسمان شب چیره گشته . نور امید رخت بر بسته و سیاهی غم با تمام پهنایش بر این هستی نکبت بار حمله ور شده ...ولی نه این سیاهی هولناک برایم سکوتی زیبا به همراه دارد. در این شام غریب زیر انبوهی از ستارگان درخشان با جغدی خوش نوا هم اواز شده ام او نیز نوای مرگ می سراید در این گورستانی که در هر گوشه اش قبری بنا گشته . اری دنیایی که در ان همه طلسم شده ی سیاهی اند بی شباهت به قبرستان نیست . این زندگی هم همچون نقطه مبهمی است در تاریکی سرنوشت .
از بازی کردن با جملات خسته ام . اخه چطور میشه تو قعر دره های ناامیدی نفس کشید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

هم و ها سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:42 ب.ظ http://gozargahh.blogsky.com/

سلام ممنون که خبرم کردی
شب اگه زیبایی هاش از روز بیشتر نباشه کمتر نیست و مهم نگاه ما به اونه و تفسیری رو که از اون میکنیم
پس به قول تو «پس ای ابر ها ببارید» تا تمام بدیها و ذهنیت ها از چهره شب کنار بره و قشنگی های اون نمایان بشه

ایمان و گل نازش یاسمن سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:21 ب.ظ http://yasesefideashegh.blogfa

سلام ندا خانوم
ممنون که منو یاسمن هم دردی میکنی
ای کاش تموم آدمای زمین دلاشون برای هم میسوخت اون وقت نهدیگه بی معرفت بود و بد عهدی
ولی درد من و یامن نه بی معرفتیه نه بد عهدی بر عکس گل یاسم خدای عهد و معرفته ولی ندا خانوم مشکل مات این سرنوشت بد مثبه
همیشه به ما سر بزن خوشحال میشیم به خونه فقیرانه ما سر بزنی درسته چیزی برای ژذیرایی نداریم ولی یه چندتا خط از نوشته های گل یاسم و چند شعر از خودم ازت ژذیرایی میکنیم
همیشه شاد باشی و خرم

تنهاترین عاشق تنها سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:42 ب.ظ http://hazrat-eshgh.blogsky.com

سلام
خوبی؟؟؟؟
مرسی از اینکه خبرم کردی
باهات موافقم کاملا هم موافقم در مورد شب
ولی اینو هم بدون که زیبایی که شب داره هیچ چیزی نداره و نمی تونه هم داشته باهش چون شب ماه و داره که بقیه چیزها این ماه رو ندارن...
سبز و شاد باشی
فعلا

علی سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 04:28 ب.ظ http://www.westlife65.mihanblog.com/

سلام ندا جان.خوبی عزیز؟خانواده محترم خوبن؟
عکس آپت که خیلی زیباست.نوشتت یه طورائی غمگین بود ولی زیباست.امیدوارم دیگه هیچ وقت روی غم رو نبینی.در مورد اون موضوع آره راست میگی میدونی هر کی یه قدرتی که داره غافل میشه که اونو از کجا آورده.مواظب خودت باشی.به امید دیدار.

پوریا سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 05:15 ب.ظ http://khamoshi.blogfa.com/

سلام خانومی
حق با شماست
حق دارین از من گلگی کنین
نه دانشجو هستم که امتحاناتمو بهونه کنم هیچ بهونه ای هم ندارم ولی باور کنین قسمت نظرات باز نمیشد
نه مال شما بلکه نتونستم به اونایی که به من لطف کنن سری بزنم
حالا شما بگین من چیکار میتونستم بکنم
بگذریم
و اما این سیاهی باورش شده که بالا تر از آن رنگی نیست
و برا همین توسط خودمون بالا میره و دلای خودمونو جولانگاه خودش قرار میده
واما آری میشود این سیاهی را باز بدست خودمان بدار بکشیم وبجایش سفیدی را که جایگزین کنیم تنها کافیست نفرتها .کدورتها .بدیها را از زنگیمان حذف کنیم من که دوست دارم با سیاهی زندگی کنم اما آنهایی که دوست دارند زندگی بروی همچون ماها یی بخندد باید بی خیال خودشان و هر آنچه که در دور برشان میگذرد گردند البته این نظر من بود که فکر میکنم نظر زیاد جالبی هم نباشه
و این شعرو از زبون تمام خانوما به شما هدیه میکنم
شاید عذری برای دیر آمدنم باشد
/اولین جرم من این است
که زن زاده شدم
دومین جرم من این است
که عاشق شده ام
*
پس چه می خواهم دگر
از زندگی
من برای مرگ
آماده شدم

darvish سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 05:26 ب.ظ http://darvish58.blogfa.com

ها
.....................

امین سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 05:49 ب.ظ http://www.atishbazi.blogfa.com

سلام دوست گلم
ممنون که بهم سر زدی
کلی خوشحال شدم
متنت زیبا بود
موفق باشی و سبز همیشه ی همیشه

یا حق ...

از صمیم قلب سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:14 ب.ظ http://candan.blogsky.com

سلام
خوبی
واقعا شب زیبات
شب با اون همه تیرگی هاش روشنایی خاصی داره
منم در مورد شب گفتم البته چند روز پیش
اگه وقت کردی به ولاگ من سری بزن
خوش میگذره
بای

شیوا سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:33 ب.ظ http://hastiii.blogfa.com

شب با همه سیاهیش خیلی زیباست.........با سکوتش بهترین مونس برای هر کسی میتونه باشه.....شب .........

الناز(یلدا)اسفندفرد سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 07:52 ب.ظ http://barayehichkas.persianblog.com

سلام..وبلاگ قشنگی داری..سبز باشی

مریم سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:07 ب.ظ http://mosafereshabemahtab.blogfa.com/

سلام ندا جان...
خوبی؟...متاسفم........روحش شاد باشه...
ممنونم از حضور سبزت و اون شعر زیبا...
منم از دنیا هیچی نمیخوام دیگه.........جز اینکه
همه شاد و سلامت باشن...
پس تو هم شاد و سلامت باشی ندا جون

مریم سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:11 ب.ظ http://mosafereshabemahtab.blogfa.com/

سلام ندا جون...خوبی؟...متاسفم...روحش شاد باشه الهی...
منم دیگه هیچی از این دنیا نمیخوام ...جز اینکه شاد و سلامت باشی(و همه شاد و سلامت باشن)...البته اینم از خدا میخوام نه دنیا

پدرام سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:36 ب.ظ http://www.p-sh.blogfa.com

سلام ندا خانوم گل
شرمنده من مقصرم و معذرت می خوام
با شعرم شادت می کنم تا یادت بره من بی وفام
با تو حکایتی دگر
این دل ما به سر کند
شب سیاه قصه را هوای تو سحر کند
متن خشنگی بود یلا خانوم
بازم بیا پیشم
بای

شیوا سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:15 ب.ظ http://http://www.jodaei2.blogfa.com

سلام ندا جون . خوبین . متن زیبایی بود . باید بگم که آره اگه بخوایم می تونیم به روی زندگی بخندیم . بازم پیشم بیا . وبلاگ خوشکلی داری . بای عزیزم

فرانچسکو چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:48 ق.ظ http://lover777.blogfa.com

سلام مرسی که به من سر زدی
بازم تسلیت میگم عزیزم
----------------------
خیلی جالبه با این کلمه ها جمله های باحالی میشه ساخت :
بهار هدیه سکوت وفا
----------------------
پیش ما بیا

TaNzAd چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:16 ق.ظ http://tanzad.blogfa.com

غصه نخور مسافر اینجا ما هم غریبم
از دیدن نور ماه یه عمر بی نسیبم
غصه نخور مسافر اونجا هوا که بد نیست
اینجا ولی آسمون باریدنم بلد نیست
...
آنچه را که هست، ببینید...
منتظرم...

دربدرها چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:42 ق.ظ http://darbedarha.blogfa.com

سلام خوبی؟ مرسی اومدی ....قشنگ بود ....حسابی عاشقیا ...ایشاالله همیشه به زندگی لیخند بزنی چرا یک بار ...ما بازم آپیدیم حتما سر بزن موضوع جالبیه

ورپریده چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:23 ق.ظ http://www.varparidan.blogfa.com

سلام
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بای
(من کمی کم دارم)

مریم چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:13 ب.ظ http://mosafereshabemahtab.blogfa.com/

سلام ندا جون...
خوبی؟...سیاهتر از سیاهی ...بالاتر از سیاهی هم رنگی هست...
نام شعر : تنهای منظره

کاج های زیادی بلند.
زاغ های زیادی سیاه.
آسمان به اندازه آبی.
سنگچین ها ، تماشا، تجرد.
کوچه باغ فرا رفته تا هیچ.
ناودان مزین به گنجشک.
آفتاب صریح.
خاک خوشنود.

چشم تا کار می کرد
هوش پاییز بود.

ای عجیب قشنگ !
با نگاهی پر از لفظ مرطوب
مثل خوابی پر از لکنت سبز یک باغ،
چشم هایی شبیه حیای مشبک ،
پلک های مردد
مثل انگشت های پریشان خواب مسافر !
زیر بیداری بید های لب رود
انس
مثل یک مشت خاکستر محرمانه
روی گرمای ادراک پاشیده می شد.
فکر
آهسته بود.
آرزو دور بود
مثل مرغی که روی درخت حکایت بخواند.
.............................
شاد و سلامت باشی

تینا چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 04:10 ب.ظ http://www.tina-tanhaa.blogfa.com/

ندگی ریاضیات است خوبی ها را جمع کنید دعواها را کم کنید شادی ها را ضرب کنید دردها را تقسیم کنید نفرت ها را زیر رادیکال ببرید عشق را به توان برسانید
سلام من امدم

TaNzAd چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:42 ب.ظ http://tanzad.blogfa.com

ندای عزیز...
اشتباه می کنی...
من مطلبتو تا انتها خوندم...
اما باشه...
این بار می نویسم برات که:
می توانی از زاویه ای دیگر به شب نگاه کنی...
می توان گفت که ما و ستارگان مکمل هایی برای تکمیل زیبایی شب هستند...
زندگی سرتاسر تامل است...
گاهی خوب و گاهی بد...
دو عنصر که هرگز از هم جدا نخواهند شد...
پس نمی توان همواره شاد بود...
و به همان تناسب، غمگین...
...
چشمها را باید شست...
البته دنیا همواره بر وفق مراد انسان نیست...
...
از دستم ناراحت نباش...

مریم چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:53 ب.ظ http://mosafereshabemahtab.blogfa.com/

سلام ندا جان...
درسته حق با تو هست...باید پناه برد به خدا...
دل من کلبه تنهایی من و خدا...........
امشب در یک خواب عجیب رو به سمت کلمات باز خواهد شد
باد چیزی خواهد گفت..............
شاد و سلامت باشی

یاسی وایمانش چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:23 ب.ظ http://yasesefideashegh.blogfa.com

سلام ندای خوبم الهی فدات شم
ممنونم که امدی بازم بهم سر زدی عزیز حالت چطوره
امیدوارم نذاری غم تو دلت خونه کنه
اره ندا جون دیگه داره همه چیز تموم میشه البته من واون پیوندمون محکمتره اما خوب با سرنوشت نمیشه جنگید
حالا دلمون رو به این خوش کنیم که فقط دستامون از هم جدا میشه میدونی به زندگی بعد از مرگ اعتقاد دارم
شاید عشق منو ایمانم لایق این دنیای پر از مکر نبود اما عزیزم ممنونم از هم دردیت فدات بشم
بخدا خیلی خوشحالم که دوستانی مثل شما دارم ندا جون برای ایمانم دعا کن که خدا تحملش رو زیاد کنه
عزیز دلم اگه یه روز نبودم ایمان رو تنها نزارید
راستی ا÷ت هم مثل همیشه بیسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسست بود بخدا
عزیزم میبوسمت فدای مهربونیت بشم خانومی
دوست دارم یاسی

محمد پنج‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:11 ق.ظ http://www.arezoobarani.mihanblog.com/


سلام ابجی خوبی عزیز
عالی بود پست جدیدت
من اپ کردم
منتظرم
زود بیا
دیر نکنی
**************
عشق نمی پرسه که تو کی هستی ؟ عشق فقط می گه تو مال من هستی .... عشق نمی پرسه اهل کجایی؟ فقط می گه تو قلب من زندگی می کنی ..... عشق نمی پرسه چی کار می کنی ؟ فقط می گه با عث می شی قلب من به ضربان بیفته........ عشق نمی پرسه چرا دور هستی ؟ فقط می گه همیشه با من هستی

(اپ کردی خبر کن)

محمد پنج‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:26 ق.ظ http://www.arezoobarani.mihanblog.com/

باشه دیگه
چیز هم که می پرونی
اشکالی نداره

فرانچسکو پنج‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:19 ق.ظ http://lover777.blogfa.com

سلام سلام سلام
خوب من فکر کردم میگی فقط با همین کلمه ها بساز
حالا بگزریم
------------------
اولا که اگه میشه لو گوی منو بزار تو وبلاگت
دوم هم اینکه بیا تو کامنت ها ی من یه نفر به نام حامد کامنت گذاشته حتما برو تو وبلاگش یادت نره ها
خیلی تعجب میکنی
دوباره میگم برو تو وبلاگش
راستی لوگو یادت نره

سردار پنج‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:23 ب.ظ http://www.sardar1.blogfa.com

سلام ... دستتان درد نکند ... کار زیبایی بود و در خور ... مرثی از زحمتی که کشیده اید ...
به کابوسهای ما هم سر بزنید ... با 5 شعر تازه به روزم ...

علی پنج‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:09 ب.ظ http://bavar-e-andishe.blogfa.com

سلام.وب قشنگی داری.به من هم یه سری بزن.
موفق باشی

علی پنج‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:32 ب.ظ http://www.westlife65.mihanblog.com/

سلام ندا جان.خوبی عزیز؟خانواده محترم خوبن؟امیدوارم هویشه سلامت باشی.
مرسی که به وبلاگ تشریف آوردی می خواستم خبر بدم ولی خودتون تشریف آوردید.
مرسی شما به من خیلی لطف دارید.
مواظب خودتون باشید.به امید دیدار.

نیما جمعه 12 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:52 ق.ظ http://pastou.blogfa.com

سلام..
در پس تمام تیرگیها روشنی است..سعی کن وقتی به روشنی رسیدی برای تاریکی ها نور ذخیره کنی
من آپم..سر بزن بهم

علی جمعه 12 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 07:42 ب.ظ

سلام نمکدون
معلومه کجایی؟
به ایمیلت سر بزن

تنهاترین عاشق تنها جمعه 12 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:37 ب.ظ http://hazrat-eshgh.blogsky.com

سلام
خوبی؟؟؟
من آپ کردم یه کوچولو ولی حذفش می کنم تا چند روز آینده
خوشحال میشم بیای
منتظرتم

پدرام شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:10 ق.ظ http://www.p-sh.blogfa.com

سلام تنبل خانوم کجایی؟؟
سراغ ما نیم ایی؟
بای

[ بدون نام ] شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:01 ق.ظ

سلام عزیزم
میبخشی ولی بازم از ای دیت استفاده کردم می دونی چرا به اسم تو میرم چون خیلی گلی راستی مراقبش باش تو می تونی اینو از لا به لای نوشته هات فهمیدم متنتم عالیه .مثل همیشه از این به بعد خودم مشتری دایمی وبلاگتم .بازم معذرت هزار بار

مجتبی شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:01 ق.ظ http://www.pakhmeh.blogfa.com

سلام...
تیرگی....سیاهی....ظلمات...ابر...گریه....برهوت!!!؟؟؟
امیوارم اینها که می نویسید توصیف روحیاتتون نباشه....
خودتون رو آدم غمگین شکست خورده از روزگار که از بخت بد رنج می بره تصور نکنید....
کافیه یک طور دیگه به اطرافتون نگاه کنید....شاید این بار زندگی به روی شما لبخند زد!
ضمنا حکایتهای شما خیلی دیر بالا میاد...موفق باشید
بای

ندا دوشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:12 ب.ظ

این وبلاگ خیلی جالب بود
متشکرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد