گاهی که دلم تنگ میشود از غروبی دلگیر از مهتابی غمگین و از صدای بوم خرابات
کمر به قتل ثانیه ها می بندم .شاید خون ثانیه ها در رگ دقایق جاری شود ومعجزه ای !!!
امشب چشم به آسمان دوختم تا شاید طفلکم با تماشای ستاره ها آرام بگیرد و
من شاهد ضجه ها و گریه های شبانه اش نباشم .ولی افسوس که حتی این کوکبان
درخشان برای این طفل ارمغانی چز دلتنگی و تنهایی ندارند .آخر دورترینش که حتی
درخششی ندارد آنٍٍ من است . میدانی طفلکم چه می خواهد ؟چه میگوید ؟؟؟
میگوید حرفی نزن...تنها نگاه کن!!!رقص بلور بر پیکر احساس.........
زمانی در تٌنگ اعتماد زیبا بود و درخششی داشت چشم نواز ولی حالا چه ؟؟؟
از من می خواهد بگویمش خانه دوست کجاست ؟ قلب بی کینه و پر مهر کجاست ؟
و من مات و مبهوت با هزاران حسرت طفلکم را تنگ در آغوش کشم و گویمش این پاسخ
طفلکم می پرسی خانه دوست کجاست؟؟ من نگاهم به سماء .آسمان سخت گریست
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید و به...
انگشت نشان داد سپیداری خشک و گفت... نرسیده به درخت خانه بود پر از
مهر و صفا .آنچه تو می خواهی ولی افسوس چنان صاعقه ای خورد بر این
قصر بلور که همه مهر و صفا به یکباره بسوخت . طفلکم باز پریشان شد و گفت
دیگر از هیچ نگو .زندگی زیبا نیست .زندگی گور دل است .زندگی آنٍ تو نیست
قلب من تند تپید دست من میلرزید. طفلک صد پارم در سکوتی سنگین بغض خود را بلعید
و من برای آرام کردنش همراه با گریه های شبانه ام این لا لایی را در گوشش زمزمه
میکنم شاید آرام بگیرد ولختی بیاساید ولی نه لالایی من آرامشی به همراه ندارد
لالا لالا بخواب نازم که فردا من نخواهم بود
بخواب ای بال پروازم که فردا من نخواهم بود
بخواب ای کودک نازم بخواب ای ساز و آوازم
بخواب با غصه دم سازم که فردا من نخواهم بود
خدایا حکمتت را شکر چه صبر و طاقتی داری
ولی این طفل صد پارم دگر فردا نخواهد بو د
لالا لالا بخواب نازم که من فردا نخواهم بود...
که من... تنها ترین تنها دگر فردا نخواهم بود
سلام
ندا جان جواب پی ام هامو نمی دی که عزیزم
اول مهر کجا
بای تا روزی که خودت می دونی آرزومو که........
سلام
وبلاگه دیگمو هم توی لینکات اضافه کن جانم
سلام ندا خانوم اومدین نگفتین وبلاگتون چیه لا اقل تشکر کنیم ولی ازت ممنونم منتظر کمکت هستم در ضم میتونم از نوشته هات با اسم خودت استفاده کنم
من عاشق رویت تو عاشق دل سادم مگر میشو گه تو را فرا موش کنم
اگه روزی خواستی ممنون میشم برام مطلب بفرستی تا با نام خودت بنویسم
قسم به عشق پاک من
قسم به قلب سرخ من
قسم به جون و روحم
قسم به قلب و آبرویم
دوست دارم همیشه
تو دنیا هیشکی مثل تو نمیشه
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
@ به نام سوگماد هستی @»
@ ---------------------------------------------------------------------- @»
@ بدینوسیله از شما دوست با مرام ، لوطی صفت ، عشقی ، عرق @»
@ بیدمشک ، خالصانه ومخلصانه دعوت به عمل می آوریم که با حضور @»
@ پر هیبت و پر صلابت و پر کادو و پرخیلی چیزای دیگه در جشن تولد@»
@ عشق من ؛قدم روی سر و کلهء ما @»
@ بزارین و باعث شادمانی روح و روان و دل و جیگرمون بشین ؛ باشد که@»
@ دور هم خوشحالی و پایکوبی و هم دلی شنگول کنیم @»
@ ---------------------------------------------------------------------- @»
@ آدرس : خیابان بلاگفا- کوچه عشقولانه ما - باغ دو ادم برفی عاشق هم@»
@ - (فقط مراقب باش سر نخوری اخه زمین برف امده یخ زده سر است) @»
@ ---------------------------------------------------------------------- @»
@ تاریخ جشن : پنج شنبه ۳۰ شهریور سال یک هزارو سیصدو هشتاد و @»
@ پنج۲۰سپتامبرسال دو هزار و شش @»
@ ---------------------------------------------------------------------- @»
@ لطفاً از آوردن کادوی کوچک و کم جداً خودداری نمایید @»
@ ---------------------------------------------------------------------- @»
@ @»
@ موندگاریم به موندنتون @»
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@»
اگه بگم آپم بهم سر میزنی؟
سلام ندا جان ببخش بابت آن کامنت خالی ! اشتباها دستم خورد ..
مطلبت زیبا بود ممنون ولی هنوز نتوانستم قافیه های شعرت را در بیت های پایانی تشخیص دهم ! در کل زیبا بود ...
پیروز باشی ..
یا حق .!
سلام خوبی؟ خیلی خیلی عالی بود .... اگه از متن ما ناراحت شدی ببخشید
آپیدیم یر بزن نقهری
عشق همانگونه که تاج بر صرتان می کشد به صلبتان می کشد و همانطور که شما را می پروراند شاخ و برگتان را هرس میکند .
عشق شما را همچون بافه های گندم برای خود دسته می کند . می کوبد تا برهنه تان کند .سپس غربالتان میکند تا از کاه جداتان کند.
آسیابتان می می کند تا سپید شوید .
ورزتان می دهد تا نرم شوید و آنگاه شما را به آتش مقدس می سپارد تا برای ضیافت مقدس خداوند نانی شوید .
زندگی زنیست که در سیل اشک عاشقانش تن می شوید و با خون قربانیانش تطهیر می شود .
اما زندگی بدونی عشق بی رنگ است و مثل درختی بی شکوفه و میوه[گل]
سلام خوشگله ۲۰ بود مثل خودت....به من هم سری بزن!!!!خوشحالم می کنی
نگو طفلی دل شکسته . . .
سلام خوبی دوست عزیزم
ممنون از اینکه به من سر زدی ولی دوست عزیزم شما ازحرفای من فکر میکنم برداشت درستی نداشتی من هیچوقت از حرفات ناراحت نشدم اتفاقا اگه چیزی هم مینویسم و میخوام بیایی نظر بدی خوشحال میشم مثل همیشه حرف دلت رو بزنی.منظور من این بود که همه ی ما آدمها به قول خودت درگیر مشکلات و یا زخم خورده اند.راستش من فکر کردم اگه توی وبلاگه خودت چیزی نوشتی مثل من به احساست ربط داره که گفتم تو خودت مثل من ناامیدانه نوشتی.چون میدونی من هر چی مینویسم همش از روی احساسات وبرداشتهام از زندگیه. واینکه اومدم که بهت بگم بر عکس اون چیزی که گفتی اتفاقا خوشحال میشم اگه ایرادی توی کارام و حرفام میبینی به عنوان یک خواهر من رو نصیحت وراهنمایی کنی.
موفق باشی
دوست دارم پای درد دل بارون بشینم
تا ببینم معشوقش کیه که این جور داره براش اشک می ریزه ...
یک غمی تو صداشه که دل سنگو می ترکونه ...
خسته ام از نوشتن کلام عشق ...
خسته ام از عشق نوشتن ...
اگر نیز گهگاهی می نویسم به خاطر وجود تو است نازنینم ...
به نام حضرت آدم ...... اگه رسیدی لب پرتگاه اصلا نترس. چون یا خدا نگهت می داره که نیفتی و یا اگه افتادی بهت پرواز کزدن یاد می ده ..... همون طور که تا امروز سقوط نکردی...
من که بودم؟
که بودم؟
جز بغضی فرو خورده... سکوتی مبهم
حرفی نا گفته... شعری در هم
و آزادیم
چه قدر کوچک بود... چقدر کوچک بود
وقتیکه..حصاری.. تنها حصاری بی جان
به راحتی آسان.. آن را از من گرفت
و اندوهم
چقدر بزرگ بود ... چقدر بزرگ بود
که تجربه ی تلخ اجبار را تحمل کرد
و چه جان سختم من ...چه جان سختم من
افق تاریک
دنیا تنگ
نومیدی توان فرساست
می دانم
ولیکن ره سپردن در سیاهی
رو به سوی روشنی زیباست
می دانی
به شوق نور در
ظلمت قدم بردار
به این غم های جان آزار دل مسپار
که مرغان گلستان زاد
که سرشارند از آواز آزادی
نمی دانند هرگز لذت و ذوق رهایی را
...........................
الا ای ساقی خوشرو مکن پنهان ز من رویت
سیه چشمانت و ابرو شکنج و طره مویت
خدا را بر دل زارم مزن با تیغ چشم زخمی
به پیری و سپیدی مو مرانم از در کویت
...
دل تنگم شکستش
به دلم دل که نبستش!!!
دل ساده چه خیال کرد
که خودش پا به پاش کرد؟؟؟
دل تنهام ندیدش
به دلم آروم خندیدش!!!
دل افسون چه گذر کرد
که فقط به اون نظر کرد؟؟؟
دل بیمارم بردش
به خاک غربت نشوندش!!!
دل غمگین چه اثر کرد
که وفا ز سر به در کرد؟؟؟
دل آسوده ز بنده
آخه ...............
من که باید بروم ...
برسم جایى دور ...
که نباشد اثرى از من و بیچارگی ام
سفر ظلمت من تا دل نور ...
من که باید بروم ...
خانه تنگ است و سیاه !
نازنین دلبر من !
عمر من گشته تباه ...
غمم از داغ سکوت
زخمم از حسرت عشق
هوس بوسه ى تو ...
مُردم از کثرت عشق !
من که باید بروم ...
زیر رگبار تگرگ
ساعت ۸ .سرد.سیاه. نیمکتهای گمشده لابلای کاجها.
تابلو: " با احتیاط وارد شوید. لیلی و مجنون ها مشغول کارند
اینجا فقط محبت میکارند
آخر این نشد
این نشد که من در پس گلدان گریه ها
هر شب نهال ناقص شعری را نشا کنم
و تو آنسوی ترانه ها
خواب لاله و افرا و ستاره
ببینی
دیگر کاری بهکار این خیابان بی نگاه و نشانه ندارم
می خواهم بروم آن سوی ثانیه ها
می خواهم بروم آن سوی ثانیه ها
____________**__**_____* __________
___________***_*__*_____* _________
__________****_____**___****** ____
_________*****______**_*______** __
________*****_______**________*_**
________*****_______*_______* _____
________******_____*_______* ______
_________******____*______* _______
__________********_______* ________
__***_________**______** __________
*******__________** _______________
_*******_________* ________________
__******_________*_* ______________
___***___*_______** _______________
___________*_____*__* _____________
_______****_*___* _________________
_____******__*_** _________________
____*******___** __________________
____*****______* __________________
____**_________* ________به روزم_____
_____*_________* __________________
_____________*_* __________________
______________** __________________
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت دوست عزیزم ندا خانم
تبریک می گم به خاطر وبلاگ و نوشته های قشنگ و زیباتون
خوشحال می شوم به کلبه درویشی من هم یک سری بزنید و محفل ما را با حضور گرمتون روشن تر کنید
در صورت تمایل به تبادل لینک هم خبرم کنید تا لینک شما دوست عزیز را در وبلاگم قرار بدهم
موفق و پیروز باشید
سلام وبلاگت قشنگی دارید
ندا جان سلام
خوبی خوشکل خانوم.
منو که می شناسی.آره؟
ببین اول از این پستت می گم که خیلی قشنگ بود ولی تو دلم گریه کردم و...................
و اما کار دارم باهات.آیدی من
همین اسم وبلاگمهyaldayemanbeman
لطف کن و اد کن تا بگم چکارت دارم باشه.
فدات:مامان یلدا
واییییییییییییییی اون یکی کامنتم نیومد؟
سلام ندا
خوبی خانوم خوشکل؟
ببین آیدی من همین اسم وبلاگمه.لطف کن و اد کن کارت دارم.
منو که می شناسی؟
این پستتم واقعا زیبا بود ولی تو دلم گریه کردم
سلام
خوبین ؟؟؟؟؟
دوست من این پستت اون قدر زیباست هر چی می خونم سیر نمیشم
زنده باشی
من منتظرت هستم
فعلا
سلام
وبلاگت فوق العاده زیباست
خیلی خیلی قشنگه لذت بردم
خوشحالم که پیدات کردم
بهم سر بزنی خوشحال میشم
با لینک بازی هم اگه موافقی بگو
بای بای
سلام ندا خانم
احوال شما؟
بلاگتون واقعا ماه بوووووووووووووووووود
وقت کردی به من هم سر بزن
راستی اجازه هست شما رو لینک کنم
سلام ابجی جون
خوبی عزیز
یه چیزو چند بار خواستم ازت ولی ندادی نمی دونم چرا
من اپ کردم
منتظرتم زخم زبونات
بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد مثل یک بیت ته قافیـــــه ها خواهم مــــــــرد تـــــو که رفتی همه ثانیه هـــا سایه شدنـــد سایه در سایه آن ثانیه ها خـــواهم مــــــرد شعله هــا بی تو زبـــی رنگی دریــــا گفـتند موج در موج در این خاطره ها خواهم مرد گـــــم شدم در قـــدم دوری چشمان بهــــــار بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد
امان از دسته تو بچه
سلام
اوندفعه گفتی چرا وقتی اپ می کنم خبر نمیدم
خواستم بگم به روزم
بیای خوشحال میشم
سلام
خیلی شرمنده تصادف کرده بودم و حالا آخرین آپم در مورد تصادف
خوشحال می شم از حضور گروتون
بازم منو ببخشید گرفتار بودم.[ناراحت]
سلاممممممممممم
نداجون
خوبی
ببخش عزیز
دیر کردم
نبودم برای همین
سلامممممممممممم پاییزی و سرد مرا پذیرا باش
نمی دونم مدرسه می ری یا نه
ولی این اولین پاییزیه که مدرسه نمی رم
خیلی سخته
بعد از 14 سال......
خونه نشین شدم
با یه داغ حسرت که تو دلم خورده
با یه شکست بزرگ که زیرش خم شدم
کمرم رو شکست
چه سخته
در جواب سوالت باید بگم درست حدس زدی یه عشق یه طرفه بود
ولی تموم شد
عشم من نه تموم نشد
فقط تکلیفم معلوم شد
می خوای منم برای تفلک دلت لالایی بخونم تا بخوابه
لالا لالا
بخواب نازم
بخواب دنیا دو روزه
بخواب که من بیدارم
برای تو می خونم
تا صبح می شینم کنارت
و برات لالایی بارون رو می خونم
شب تا سحر من بودم و لالای باران
افسانه گوی ناودان افسانه می گفت:
.... پا روی دل بگذار و بگذر
بگذار و بگذر
شب تا سحر، من بودم و لالای باران
چشمان تبدارم نمی خفت،
او، همچنان افسانه میگفت...
روز و حال تو از من بهتره
تو فقط ستاره ت دورترینه
ولی من چی
من یه ستاره هم تو این آسمون بزرگ ندارم
تنهای تنها
باران
ذره قطره ی اشک هایم را می پرستم
نه باندازه ی زلال چشمانت
فقط نمی دانم
به خاکستری چشمانم اعتماد کنم
یا به سفید احساسم ...
من
شب را به تیغ صبح بریدم
و روز را
در قابی از طلا
آویختم به روزن تقویم زندگی
کاش میشد اشک را تهدید کرد مدت لبخند راتمدید کرد از میان لحظه های زندگی لحظه دیدار را نزدیک کرد
سلام مرسی که به من سر زدین راستی من از این به بعد کم آنلاین میشم اگه تو نستین به این شماره مسیج بزنید (۰۹۱۲۳۹۷۵۸۶۶) ونزرتون رو در مورد وبلاگ بگین مرسی
یاحق
دوست عزیزم ، سلام
ما برای خرید از اینترنت و کسب درآمد روزانه، در
یک وبلاگ محیطی شفاف و ساده برایتان مهیا
نموده ایم... شانسی که شاید دیگر سراغ
شمانیاید !!!!!!
اگر می خواهید پولدار شوید راهش این است:
وارد لینک زیر شوید و ثبت نام کنید و تبلیغ ببینید و
پول بگیرید. اگر باورتان نمی شود پس وارد شوید و
بطور رایگان ثبت نام کنید و حساب بانکی خود را
وارد نمائید آنگاه متوجه میشوید که تجارت الکترونیک
یعنی چی. این هم لینک برای پولدار شدن
http://www.monizon.com/?Ref=larestan
سلام
مرسی که به من سر زدی
وب جالبی داری
موفق باشی
روز تولدم این شعر را نوشتم.نمیدانم اما میدانستم که باید قلم را حرکت دهم.شما نوشته ای را میبینید که هیچ تغییر یا ترمیمی در آن صورت نگرفته است...امیدوارم مورد توجه قرار گیرد.......
نشسته ام
به انتظار پیغامی
زنگی یا میهمانی...
مرا در یاد دارند؟
کورسویی از امید
سرابی پر از آب زلال ...