حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

انتظار...

زندگی همیشه نمادیست از تلخ و شیرین ؛ و نوشتن در هر دو باب مشکل

 فکر می کردم اگر حقایق تلخ و شیرین زندگی ؛؛همراه با انتظار باشد زیباتر به نظر میرسد.

ولی حالا دوست دارم آخر انتظارم را ببینم . دلم می خواهد به انتها برسم . به انتهای انتظار.

گرچه انتظار هم یکی از همان اتفاقات شیرین زندگی ام بوده؛ شاید هم تلخ نمیدانم ؛ دیگر هیچ نمیدانم

احساس می کنم سال ها ست که زاده صبرم .

همیشه می ترسم از اینکه ته فنجان قهوه ام عکسی باشد که شبیه __ نیست .

گاهی آغاز می شوم و گاهی بی محابا به پایان می رسم گویی هرگز در این دنیا نبوده ام .

زمستان من ؛؛ نزدیک می شود؛؛؛ ولی می دانم که برایم از هزار بهار زیباتر است .

اصلا بهار را می خواهم چه کنم ؛ وقتی در اردیبهشت های دورم از باران و رنگین کمان خبری نیست .

فکر میکنم اگر جهالت روزهای جوانی و ساده دلی های عاشقانه نباشد هیچوقت عشق حقیقی زاده نمی شود .

آنقدر باید نا امید شد تا فهمید امیدواری چه نوری به دل می بخشد

. آنقدر باید دوید و زمین خورد تا دانست برخاستن سرشار از روح زندگیست .

اگر زندگیم خاکستریست ، اگر از نوشته هایم و از دلم عطر دلتنگی به مشام می رسد؛؛؛ بدانید که دارم بزرگ می شوم .

یاد می گیرم چطور عاشقی کنم . چطور بعد از هر شکست به این باور برسم که موفقیت همین نزدیکی هاست .

اگر گریه نکنم برق چشمان بعد از باران را؛ در نگاهی باور نخواهم کرد . اگر قهر نکنم شیرینی آشتی را هرگز تجربه نمی کنم .

حال من ، میان هرم بلند زندگی ایستاده ام . جایی که با رسیدن به نقطه ی پایان به اندازه یک پلک زدن فاصله دارد . .

نمی دانم دلم را کجای این کره خاکی جا گذاشته ام؛ که اینقدر از من دور شده!!! .

آغاز خوبی نداشتم . اصلا مجالی نبود هیچوقت ، گذشت مثال یک پلک زدن و چه زود دیر شد

ولی شعله ای در دلم زبانه کشید ؛؛ که پر بود از بهترین شراب سکر آور و چه آشوبی در دلم به ودیعه گذاشت ،

حال دلم میخواهد پایان خوبی داشته باشم . به واقع میدانم که دیگر اشتباه نمی کنم .

میدانم که پایان مهم تر از آغاز است . آخر فقط دویدم تا به انتها برسم ؛؛؛ ولی کسی نگفت ؛ به کجا چنین شتابان ؟؟ .

پایان بدون فرصتی برای زندگی ، بگمانم می تواند پایانی شیرین و با شکوه باشد .

. دلم میخواست کنارم گوش شنوایی بود تا حرف بزنم؛؛ ولی نه باید دور شد از هر تعلق خاطری ؛؛؛ باید رفت .

. برایم دعا کنید که محتاج ترینم ؛؛ شاید پایان خوشی داشته باشم

 

و ختم کلام اینکه ...

پایان سخن؛؛؛ پایان تو دوست همراه نیست . تو انتها نداری؛؛؛؛پایان سخن همیشه منم؛؛؛ همین.

چاره ای ندارم...

نظرات 42 + ارسال نظر
ستاره یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 04:10 ب.ظ http://setareh-banoo.blogfa.com

سلام ندا جون
وبلاگت جالبه
خوشحال میشم به کلبه ی تنهایی منم سر بزنی
شاد باشی گلم

محمد یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 04:25 ب.ظ

سلام ندا جون.
بازم آفرین می گم
خیلی قشنگ بود.مثل همیشه
برات آرزوی موفقیت دارم
تا بد

یه دوست یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 04:28 ب.ظ

سلام ندا جان.بازم مثل همیشه گل کاشتی عزیزم.موفق باشی گلم

خودم (ندا یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:09 ب.ظ

بزرگی میگفت...
در پرده شلوغ زندگی ناله ها بر می آید پس...
مست باش که خلوت کوچه های انتطار را ببینی
پس من بگمانم مست ترین انسانم
چون سر کشیدم باده ای ناب و بی مثال را
و چه زیباست رسیدن به خلوتی چشم نواز

Black یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:16 ب.ظ

سلام.
فقط نصفش رو تونستم بخونم آخه..........................!
به هر حال.!
پایانی برای ما وجود ندارد ! هیچ پایانی
.در ضمن عکسه خیلی خوب شده بود

فرزاد دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:19 ق.ظ http://petti.blogsky.com

سلام ندا جان
چرا دیگه پیش فرزاد نمیای؟
چرا دیگه خبرم نمیکنی آپ کردی؟
نکنه از دست من ناراحتی ها؟
اگه ناراحت نیستی زودی بیا پیش فرزاد تا از نگرانی دربیام

دربدرها دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:26 ق.ظ http://darbedarha.blogfa.com

سلام خوبی؟ چه خبرا ؟ ببخشید که یه مدتی نمیومدیم ...شرمنده به خدا ...
برات حتما دعا می کنیم .... بازم آفرین به قلمت ...
عیدت مبارک ... سر بزن به ما آپ کردیما ...یادت نره ...
خوش باشی
خدانگهدار

تنهاترین تنهایان دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:44 ق.ظ http://tanhatarinetanhayan.blogsky.com

سلام ندا جان ... عید بزرگ غدیر ... روز اتمام نعمت الهی بر اهل آسمان و زمین و روز ولایت مولا علی (ع) بر شما مبارک .
طبق معمول همیشه هم نوشتت فوق العاده بود هم آهنگی که گذاشته بودی ... نمی دونم چرا اینقده خوراک توی وبلاگت هست :(( برات آرزوی موفقیت می کنم
التماس دعا

فرید دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:47 ق.ظ http://golhayekaghazi.blogfa.com/

ندا جان بلوغ و زیبایی در نوشته هات موج می زنه...
زیبا بود..

پرواز پرندگان
در آبی آسمان هر کجا
چشمانم را
کودکانه به دنبال می کشد
و روحم را
در خواهش گنگ پریدن
خوابهای شبانه ام را
تفسیر می کند
کسی چه می داند
شاید دستهایم
تقدیر بالهای پرواز است
که هنوز چیزی از اوج
به خاطر دارد

گل یخ دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:36 ق.ظ

زند گی را دوسـت دارم
به شـرط آن که...
ز..آن زندان نباشد
ن ..آن ندامت نباشد
د..آن در ماندگی نباشد
گ..آن گورستان نباشد
ی..آن یاًس نباشد

که امکان نداره همچین چیزی. هیچوقت

گل یخ دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:26 ب.ظ


دستت را دراز کن
فاصله را بردار
و با من همقدم شو
در جستجوی ناکجا آباد
که ما
نه اسکندر وار
به ظلمات خواهیم رفت
و نه خضر گونه
آب حیات خواهیم یافت
تنها
در قداست رنج
قرابت انسانی خود را
بر کتیبه ی ایام
خواهیم نوشت

توپولی دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:59 ب.ظ http://topolii.blogfa.com

سلام ندا خانوم
عید غدیر بر شما و خانواده محترمتان مبارک باد

متنت هم که خیلی خوب بود

باور کن این بار خوندمش اگه میخوای از حفظ برات بخونم ( چشمک‌ )
امید وارم که همیشه خوش باشی و پیروز

یا حق
.....................................................
............................

تاج ماه دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:39 ب.ظ http://www.tajmah.blogfa.com

دقیقآ همین طور است که می گویی و من هم با نبات تلخ که برایم به معنی زندگی شیرینی است که به تلخی می نماید لحظه هایش در انتظارت نیستم برای اینکه دل هر رهگذری این روزها سخت می گیرد از دیدن وب لاگم

غلامرضا دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:39 ب.ظ http://www.vahmesabz.blogfa.com

سلام دوست من
درست گفتی . عشق حقیقی از پس تجربه های جهالت زاده میشود. اما هر عشقی به نوعی زاده میشود ولی هر کدام راهی به حقیقت دارد .....
به روز هستم.
خدانگهدار

یاس کبود سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:26 ق.ظ http://khorshide-argavani.blogfa.com

سلام دوست عزیز کارتون زیبا بود

محمد سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:41 ق.ظ http://asir-e-bala.blogfa.com/

سلام
خوبی ندا جان؟
پستاتون طویل شده ولی زیبا تر
سبز باشی و بهاری
یا حق

م سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:25 ق.ظ http://jadeyenamnak.blogfa.com

تمام ناتمام من با تو تمام می شود.

دل خسته سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:18 ب.ظ http://ali110135.blogfa.com/

سلام
میبخشید سرم خیلی شلوغ بود یه مودت نتونستم بیام ولی
خیلی عالی مینویسید
امیوارم موفق ومعید باشید

رهگذر سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:37 ب.ظ http://ney-kabak.persianblog.com

سلام

۱ـ یکی از شعرهایم . ؛ فال قهوه ؛ نام دارد . با برخی از مضامین رقم خورده در این پست همراستاست . روزی خواهم نوشت .

اما ۲ ـ

گاه به میان- لایه های- سب می خیزی !

به کمان که در خفایی

گاه غریو می کشی بر سرتاسر- هستی

و میپنداری که اذان از مناره ی رهیدگی سر می دهی

من نیز

گاه معشوف می شوم و گاه به نگاهی می گذرم زین گذرگاه

معشوف زین جهت که سن - عقلی قلم از سن- تقویمی پیشی گرفته

و گذر زین جهت که هنوز در دایره ی مجهول به دنبال- تحلیل- این فراز و نشیبم

تلخ و شیرینی هایت را شیرین می نگرم

بدرود

( رهگذر )

حمید چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:11 ق.ظ http://www.abadancity67.blogfa.com

سلام خوبی؟؟؟؟؟؟
این وب خراب نیست تو معرفت نداری

[ بدون نام ] چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:11 ق.ظ

تنهاترین تنهایان چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:16 ب.ظ http://tanhatarinetanhayan.blogsky.com

به نام تنــهاتـرین تنــها
0000000000000000
سلام ندا جان
همراه مهربونم گفته بودی که نظری بدهم لیک ندانستی تو
که کلمات ناقص تر از آن هستند که بشود با آن ها راجع به این وبلاگ و این احساس نظر داد.
واقعا که حرف نداره با وبلاگت و اون احساسی که توی نوشته هات هست همه بهانه ما رو گاهی برای تامل و گاهی برای گریستن کامل می کنی ندای عزیز
گرچه تنهاترین همیشه به داشتن دوستان با ذوق و استعدادی همچون شما افتخار می کنه ... راستی واقعا ۱۷ سال داری ندا جان ؟!! میدونی اگه جوابت مثبت باشه بدون که من ۲۵ ساله بهت حسودیم شد ... بابا نخبه ... بابا نویسنده ... بابا خاکستری ... :دی
پس به صف تا که به باقی برسیم ...
و در آخر :
مطمئن باش که اگه با یاد خدا راهت رو ادامه بدی پایان خوشی هم خواهی داشت ...

* * *
پایان سخن ؛؛؛ پایان تـــــــو دوست همراه نیست.
تــــو انتـــــها نداری ؛؛؛ پایان سخن همیشه من تنــــهاتـرینم ؛؛ همین.

* * *

با آرزوی بهترین ها
در پناه حضرت دوست همیشه شاد باشی و امیدوار.
0000000000000000000000000000000000000
__________________امضاء : تنــهاتـرین تنــهایـان

تنهاترین تنهایان چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:18 ب.ظ http://tanhatarinetanhayan.blogsky.com

راستی گفته بودی که دعایی بکنیم از برایت ندا جان :

* * *
نازنینم چه دعا بهتر از این :

خنده ات از ته دل , گریه ات از سر شوق , هر غروبت دلشاد ....

شاد باشی وسلامت
ملتمس دعا از نوع فراوونش : تنـــهاتـرین تنـــهایـان


تاج ماه چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1385 ساعت 03:00 ب.ظ http://www.tajmah.blogfa.com

ندا عزیزم
خودت سراپا مهری و عشق
از قلم رنجه مهربانت تشکر می کنم و امیدوارم که در این شرایط سختی که نمی دانم چرا برایم پیش آمده تنهایم نگذاری که پشت همن باشیم شاید بتوانیم خیلی چیزها را باهم تقسیم کنیم
قربان روی ماهت تاج ماه

خلود چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1385 ساعت 05:19 ب.ظ http://khanehomid.persianblog.com

تا کی به لبت ناله ی جانسوز بود
یا بر لب تو شعر غم آموز بود
بیهوده در انتظار فردا منشین
کامروز تو فردای پریروز بود
مهدی سهیلی

خلود چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1385 ساعت 05:21 ب.ظ http://khanehomid.persianblog.com

بگمانم می تواند پایانی شیرین و با شکوه باشد .

آمین

دل خسته چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:50 ب.ظ http://ali110135.blogfa.com

سلام
نمیدانم چه بنویسم در باره ان نوشته هایت که قشنگ ترین جمله هابود ولی خواهم نوشت

تنهاترین تنهایان پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:25 ق.ظ http://tanhatarinetanhayan.blogsky.com

وایییییییییییییی این جا چه خبره ندا خانم بازم که گل کاشته :))
بابا آهنگ وبلاگتو عشقه خانومی ... احسنت به این ذوق و سلیقه ... ندا بهم بگو اسم این آهنگ محسن چاوشی چیه تا از توی گوگل آهنگ رو پیدا و سیوش کنم (البته اگه زحمتی نباشه براتون)
راستی من همیشه بچه حرف گوش کنی بودم ...
باور کن راست می گم ...
الان هم به درخواست شما توصیه می کنم یه بار دیگه عکس اتاقم رو ببینی اونوقته که عکس شایان رو سمت راست روی مانیتور می تونی ببینی ... البته این عکس مال جوونیام هست ... الان که پیر شدم این عکس خودش یاد آور تموم پاکی و سادگیاست ... چه خوب می شد که ساده باشیم چه در باجه یک بانک و ....
شبت بخیر ندا خانوم
خوابای رنگی ببینی ای دوست.
یا علی.

تنهاترین تنهایان پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:38 ق.ظ http://tanhatarinetanhayan.blogsky.com

ندا جون با اجازتون این آهنگ زیبا رو برا قسمت نظرات وبلاگم گذاشتم ... دختر خیلی باهاله ... دیدی بهت می گم وبلاگت پر خوراک هست ... این هم بهونه واسه بی خوابی امشبمون ... علی علی.

تنهاترین تنهایان پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:56 ق.ظ http://tanhatarinetanhayan.blogsky.com

ای بابا شرمنده به خدا پاک گیج گیجم
می گم پیر شدما میگی نه ؟!
رضا صادقی رو با محسن چاوشی اشتب گرفته بیدم :))
گل مراد می خندد :))
فعلا
بابای

تنهاترین تنهایان پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:06 ق.ظ

امشب کل آلبومشو دانلود کردم ... چه می کنه این رضا صادقی ... به هر حال زحمت رو از دوشت برداشتم :دی

فرزاد پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:45 ق.ظ http://petti.blogsky.com

خیلیییی بدی
دیگه دوسم نداری؟!{ناراحت}
...

تنهاترین تنهایان پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:25 ب.ظ http://tanhatarinetanhayan.blogsky.com

سلام ندا جون
از کجا فهمیدی من با نمکم ؟؟! :))
حالا اگه می خوای تنهاترین دوستت داشته باشه نقطه ها رو دنبال کن
...............................
....................................
...................................
.....................................
دیدی کمبود محبت داری!
بابا با محبت آمارت رو دارمااااااااا
هیچی بابا اومدم بگم ما آپیدیم :دی

تنهاترین تنهایان پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:55 ب.ظ

ندا جون سلام
چه می کنه این ندای حکایت ها و خاطره ها با این دل و دیده تنهاترین ...

* * *

بابا شاعر جوون
بابا نخبه کشوری
بابا نویسنده دفتری
بابا همراه همیشگی
بابا ســن وســـال
بابا با استعداد
بابا با ذوق
.
.
بابا ... بابا و زهر مار :دی نه خدایی چون عاشق عدد هفت هستم دوس داشتم هفت تا از خصوصیاتت رو بگم :))
می گم حالا ما اگه بخوایم شما رو متحمل به خوندن نوشته های تاریخ گذشته ذهنمون کنیم باید کیو ببینیم ؟؟؟!!!
بابا نوکرتم شما این جوری که می شینی این پستای ما رو می خونی و نظرای خوکشل خوکشل میدی یهو دیدی ذوق دون ما ترکیدااااااااااااااااااا :دی

* * *

نه خدایی ای ولله داری ندا خانوم
گلم یه چند خطی جوابیه واست نوشتم وقت کردی برو بخون
پست شنبه رو بر گرفته از همین عکسی که گذاشتی طراحی می کنم ... البته من فردا سر کارم خدا کنه شنبه زود بر گردم تا بلکه تا ظهر یه پست تنوری و داغ رو به ندای عزیز تقدیم کنم ... آره دیگه کارمونم مثل کاره دیوه ... همه ملت جمعه ها تعطیلن فقط ما سرخوشان مستیم که دل از دست داده ایم :دی
خب برم یه هفت هشت باره دیگه این آهنگ رضا صادقی رو گوش کنم و بعدشم به قول بچه ها کپه لالا :))
شبت به خیرو شادی ندای خاطره ها
قربانت
به قول تو فعلا
به قول من بعدا
به قول داش رضا هم که جاش خیلی خالیه :
علی علی.

سامی جمعه 22 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:48 ق.ظ http://martek.blogfa.com

سلام نداخانم گل
مطلبتوخوندم ولی نمیدونم چی بگم
تودنیای احساساتی دختر
چقدرخوب اندیشه اتومیاری توی نوشته هات
....
راستی ۲۵دیماه سری به وبم بزن
منتظرم نگذاریا
یاحق

حمید جمعه 22 دی‌ماه سال 1385 ساعت 04:53 ق.ظ http://www.abadancity67.blogfa.com

چیزی نمیگم
میترسم بعد بیای بگی الفاته خوبی به کار نبردی
بعدشم من هیچ وقت دوستام و فراموش نمیکنم چه اونهای
که زنده هستن و چه اونهای که از دنیا رفتن
میتونی ازشون بپرسی

ترنم جمعه 22 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:30 ب.ظ http://4inspiration.persianblog.com

سلام عزیز...خوبی؟ با اینکه خبرم نکردی ولی تمام پست‌های قبلیتو خوندم...

ندا همسفر نسیم جمعه 22 دی‌ماه سال 1385 ساعت 05:08 ب.ظ http://comrad2.blogfa.com

سلام هم نام
جیگرتو

فر ید (سمفونی سراسیمه) سه‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1385 ساعت 03:46 ب.ظ http://www.faridnikkar.blogfa.com/

سلام ندا جان خیلی وبلاگ جالبی داری و واقعا دست به قلم عالیی داری دوست دارم به من سر بزنی تازه آپ کردن

سمفونی سراسیمه(فر ید) پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:27 ب.ظ http://WWW.FARIDNIKKAR.BLOGFA.COM

سلام ندا جان...امیدوارم که همیشه سلامت باشی
من با دوستایی مثل شما زنده ام.
وب سایت جالبی داری و عکس هایی که استفاده کردی بسیار جالب
امیدوارم همیشه شاد باشید.
خدانگهدار تا دیداری دوباره..

shabnam چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:06 ب.ظ

سلام ندا خوبی؟ شبنمم.خیلی سایت با حالی داری.خوشم اومد.ایشا لا توو وبلاگه خودم جبران میکنم.خوش باشی عزیزم.

shabnam چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:17 ب.ظ

بازم سلام. ندا فقط 2 نفر از دوستاتو میشناسم.باید برام معرفیشون کنی.بالا خره نفهمیدم کدوم شعرو خودت گفته بودی؟
این شعرم برای تو:
نباید با صفای عشق بازی کرد ودر عاشق شدن هم صحنه سازی کرد بقیش یادم نیست...هههه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد