حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

حکایت های من...

آمدم ...بنویسم ...آنچه خاک می خورد در این بی نهایت فکرم...

حرف دل...


روزگاری رازِ زیبایی زنبق ها را نمی دانستم
دستم به دستگیره ی دل سپردن نمی رسید
چشم چکامه هایم ضعیف بود!
پس با عینکی از جنسِ عشق به آسمان نگاه کردم
به باغ و بلوغ .. بوسه و بی حصاری .. آواز!
به پولک سرخ ماهی تنگ!
به چهره ام در آینه ترک دار!
نگاه کردم و دانستم!دانستم که جهان....،
کوچکتر از کره درس جغرافی دبستان است
دانستم که کلید ِ تمام قفلهای ناگشوده ی دنیا،
همه این سالها در جیب من بود و بی خبر بودم
دانستم که می شود با یک چوب کبریت،
خورشید ِ عظیمی را در آسمان روشن کرد
دانستم که گذشتن از گناه روزگار آسان است

 

حالا از پس همین عینک به زندگی نگاه می کنم
در پس ِ همین عینک می گریم
از پس همین عینک عاشق میشوم
و در پس ِ همین عینک خواهم مرد

 

و کلام آخر اینکه...
اگر در صحنه ی بازی روزگار ...
شدم بازیگر دستان این مردان بازیگیر
اگر میسوزم از کبریت یک واژه
و میخوابم بروی بستر اشکم
بدان میمانم و هستم برای فرصتی تازه
برای رسم یک تصنیف نو.
حرف عشق ؛؛ حرف دل ؛؛حرف تمام عاشقان. همین

 

نظرات 58 + ارسال نظر
سامان یکشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:34 ب.ظ http://eshgegomgashte.blogfa.com

سلام
.
.
.
خوبی؟

.
.
.غرض ، قرض یا هرچی از مزاحمت اینه که بگم آپم
.
.
..

.
.
.دیدی این دفعه چه زود گفتم
.
.

.
.
.

اخه حسش نبود زیاد کشش بدم
..

.
.


.
.
..


خب اگه حال کردی و خواستی به منم یه حالی بدی بیا پیشم
..
.
.

.
اگه راه گم کردی
.
.دلت سوخت
..
....
.
.

.ناراحت شدی
.
.دلت تنگ شد
..
.
..

.شکمت گنده شد .
.

.
.کارت سوختت گم شد
.
.
.
.یا هر چیزه دیگه بیاپیش خودم
.
.
.
.
.
اوکی ؟.

.
.
مرسی
.
.
.
کلیک رنجه می فرمایین .

..

.
تخریبمی

..
.
.

.
.بای.
.
.
.

.
.


.
.

.~~~~~~~~~~$$$$$$
~~~~~~~~~.$$$**$$
~~~~~~~~~$$$"~~'$$
~~~~~~~~$$$"~~~~$$
~~~~~~~~$$$~~~~.$$
~~~~~~~~$$~~~~..$$
~~~~~~~~$$~~~~.$$$
~~~~~~~~$$~~~$$$$
~~~~~~~~~$$$$$$$$
~~~~~~~~~$$$$$$$
~~~~~~~.$$$$$$*
~~~~~~$$$$$$$"
~~~~.$$$$$$$....
~~~$$$$$$"`$
~~$$$$$*~~~$$
~$$$$$~~~~~$$.$..
$$$$$~~~~$$$$$$$$$$.
$$$~~~~$$$*~'$~~$*$$$$
$$$~~~'$$"~~~$$~~~$$$$
3$$~~~~$$~~~~$$~~~~$$$
~$$$~~~$$$~~~'$~~~~$$$
~'*$$~~~~$$$~~$$~~:$$
~~~$$$$~~~~~~~$$~$$"
~~~~~$$*$$$$$$$$$"
~~~~~~~~~~````~$$
~~~~~~~~~~~~~~~'$
~~~~~~~~..~~~~~~$$
~~~~~~$$$$$$~~~~$$
~~~~~$$$$$$$$~~~$$
~~~~~$$$$$$$$~~~$$
~~~~~~$$$$$"~~.$$
~~~~~~~"*$$$$$

علی بالا یکشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:51 ب.ظ http://www.taropud.blogfa.com

با من بمان با من بمان

تا اولین آوای عشق

تا آخرین رویای عشق

با من بمان

تا مرگ غم تا لحظه ناباوری

با من بمان ای هم صدا

من با تو از دنیا سرم

با من بمان حالا که از هر لحظه ای عاشقترم

غلامرضا دوشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:19 ق.ظ http://www.vahmesabz.blogfa.com

سلام دوست من
چقدر ذهنت به بلوغ نزدیک شده بلوغی زود رس اما ناب و پر وزن .....
به روز هستم .
خدانگهدار

گل یخ دوشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:59 ق.ظ

«عشق چون رنگین کمان است.
آبی است چون آبی روان و آسمان پابرجا.
آبی است چون آبی روان و آسمان پابرجا.
سبز است چون طراوت درخت همیشه بهار.
سفید است چون قلب پاک و صافی که چونه شیشه شفاف است بدون هیچ ترک خوردگی.
«و براستی عشق زیباست.»

امیر دوشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:27 ق.ظ http://www.loloknat.blogfa.com

سلام ندای عزیزم
خوبی خانومی
دلم واسه نوشتن تنگ شده بود یه چیزایی تو وبلاگم نوشتم
یک قناری

حرف برای گفتن دارم

یک نسیم حوصله ام را داری؟



منتظرم ندا
تا دوباره ....

ساغر دوشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:31 ق.ظ http://www.saghar60.blogfa.com

گوشه نشینی اشک بر چشم!!
ظلم به گوشه نکرد گوشه ی چشمم نشست



پشت به دنیا نکرد حرمت ساقی شکست



فرصت صحبت گرفت لرزه به صورت نشست



رنگ به رنگ...ابر و باد دست به گونه نشست



مجلس غم بر گرفت گوشه نشینی شکست



داخل مجلس که شد بر دل ساقی نشست



گوشه ی چشم،صف به صف قاضی به محکم نشست



ارزش غم بر گرفت بغض صبوری شکست

ساغر دوشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:51 ق.ظ http://www.saghar60.blogfa.com

قلم می گویم:

-ای همزاد، ای همراه،

ای هم سرنوشت

هر دومان حیران بازی‌های دوران‌های زشت.

شعرهایم را نوشتی

دست‌خوش؛

اشک‌هایم را کجا خواهی نوشت؟

بهزاد جمعه 19 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:14 ب.ظ http://cry-in-midnight.blogfa.com

سلام توپه به من سر بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد