خطا از من است، می دانم.
از من که سالهاست گفته ام "ایاک نعبد"، اما به دیگران هم دلسپرده ام.
از من که سالهاست گفته ام " ایاک نستعین" ، اما به دیگران هم تکیه کرده ام.
اما رهایم نکن ؛بیش از همیشه دلتنگم؛ به اندازه ی تمام روزهای نبودنم
خداوندا:معتقدم به کلام به عنوان بزرگترین معجزه ی بشر
و تو چه زیبا این معجزه را برایم مجسم کردی
چرا که...
دیگرقرار نیست ...
جان ، پرده دار حضورت شود تا بیایی ...
عقل و دل و اندیشه را نیز دیریست از بیخ و بن سوزانده ام
در عاشقی پیچیده ام ...
در عاشقی پیچیده ام ...
در عاشقی ... در عاشقی ... در عاشقی پیچیده ام
اگر سکوت این گستره ی بی ستاره مجالی دهد،
می خواهم بگویم : سلام!
اگر دلواپسی آن همه ترانه ی بی تعبیر مهلتی دهد،
می خواهم از بی پناهی پروانه ها برایت بگویم!
از کوچه های بی چراغ!
از این حصار هر طرف دیوار!
از این ترانه ی تار...
مدتی بود که دست و دلم به تدارک ترانه نمی رفت!
کم کم این حکایت ِ دیده و دل،
که ورد زبان کوچه نشینان است،
باورم شده بود!
عزیز اصلا حالم خوب نیست برام دعاااا کن خیلی محتاجم به دعا
موندم بین دوراهی اگه یکیشو انتخاب کنم نمیتونم به زندگی ادامه بدم.ولی مجبورم کردن به انتخاب.......
می بوسمت
و چون تو اورا یافته ای
همین عشق او تو را بس هست
در ظلمت روزگار
سلام
من آپم منتظرتم
موفق باشی
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را انیس و مونس شد
منتظرم
بیا و سخنی تازه بگو تا ...
ایول
چطوری بچه
سلام دوست من
در میان هر سیب دانه ها محدود است
در دل ِ هر دانه سیب ها نا محدود
چیستانیست عجیب !
دانه باشیم نَه سیب ...
چرا به ما سر نمیزنی
دیریست که چشم براهتان هستیم
اگر نیایید :
رفاقت تعطیل!!
آپ هستم
اگر بیایید متوجه میشوید
سلام ندایم :-*
خوبی قربونت برم ؟ یوسف شوخی کرده بودا ؟ میشناسیش که ! فدات بشم
نمیخوای وبلاگتو آپ کنی ندایی ؟
منتظرم :)
بوس بوس
سلام ندا جون
ای ننه جان ما اصن ناراحت نشدیم..خداییش اگه فحش هم می دادی ناراحت نمی شدم..چون اصن تو باغ نیستم..لااقل اگه شماها بدترین فحشارو هم بدید من ناراحت نمی شم..خیالت تخت..شاید باورت نشه اما هیش تغییری در من به وجود نیومد!..ندونم چرا..شاید چون این روزا حالم خیلی خوبه!! :)
روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت. فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت:ـ
"می آید؛ من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه می دارد. " و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود " با من بگو از آنچه سنگینی سینه توست. "ـ
گنجشک گفت: " لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سر پناه بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. این توفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی از لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود؟ و سنگینی بغضی راه بر کلامش بست. سکوتی در عرش طنین انداز شد. فرشتگان همه سر به زیر انداختند. خدا گفت: " ماری در لانه ات بود. خواب بودی. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمین مار پر گشودی. "گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود. "ـ
خدا گفت: " و بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی. "ـ
اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت. های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد
سلام دوست عزیز
من به روزم و منتظر حضوره سبزت [گل]
یا علی
دوش رو به کعبه بود صدای دل ما
گفت آرام بخوان آیه ما
دست بردم به کتابش دیدم
نامیست
باز کردم و رسیدم
باز دیدم جامیست
فریاد کنان خواندمش ای به که چه حالی بود
تا خاطمه اش فرشته ای بر دوش رضایی بود
باید امشب بروم من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم حرفی از جنس زمان نشنیدم هچ چشمی،عاشقانه به زمین خیره نبود کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد
نمی دانم از تو
من اما
کلافه از تهی
از تنهایی
تصمیم های عاقلانه در ایینه سنگ می شوند
و من هزار تکه
تا بتابانند خورشیدهای علاقه را
در زوایای بسته ی شب های بی چراغ
در شب های سرگردانی
شب های رهگذرانی با پای تاول آجین شان
به دنبال کفش هایی کرخت مانده بر دست هاشان
نمی دانم از تو
من اما
کلافه در تهی
در تنهایی
زمستان
سرآغاز نگاه سرد تو بود
و شب بلورین من
معصومانه شکست
با حجم سنگ های غرور تو
سلام ندا جون
.
.
.
.
.
.
خوبی؟
_________@@@@@@@@
________@@@________@@_____@@@@@@@
________@@___________@@__@@@______@@
________@@____________@@@__________@@
__________@@________________________@@
____@@@@@@______@@@@@___________@@
__@@@@@@@@@__@@@@@@@_________@@
__@@____________@@@@@@@@@_______@@
_@@____________@@@@@@@@@@_____@@
_@@____________@@@@@@@@@___@@@
_@@@___________@@@@@@@______@@
__@@@@__________@@@@@________@@
____@@@@@@_______________________@@
_________@@_________________________@@
________@@___________@@___________@@
________@@@________@@@@@@@@@@@
_________@@@_____@@@_@@@@@@@
__________@@@@@@@
___________@@@@@_@
____________________@
____________________@
_____________________@
______________________@
______________________@____@@@
______________@@@@__@__@_____@
_____________@_______@@@___@@
________________@@@____@__@@
_______________________@
______________________@
اومدم این شاخه گل رو تقدیم کنم و برم
.
.
.
.
فعلاْ
.
.
.
.
.
.
بدرود
سلام آبجی ندا
راستش من یاد ندارم که مثل بچه آدم سوغاتی بدم (!) برای همین یه سوغاتی براتون آوردم که در
مجموع سفرهای امسالم نفهته بود !! قصد دارم در پست بعدی بهش بپردازم .. این طوری به جای تک
تک سفرهام ، یک جا برای همه شون سوغاتی میدم!! :دی
میشه یه سوال ازت بپرسم ؟! (البته اگه دوست داشتی جواب بده ..)
تو برای نوشتن شعرها و متون ادبیت ، از رفرنس خاصی استفاده میکنی یا اینکه از فکر و ذهن خودت
بهره میگیری ؟! شایدم هر دوش ... خیلی دوست دارم این موضوع رو بدونم .
---
نه تنها قبول دارم بلکه حقیقتی از این واضح تر در کل زندگیم ندیدم !!.. غفلت من (به سایرین و اعمال
شون کاری ندارم!) آن چنان عیان است که بقول معروف، حاجت به بیان نیست !.. شاید در ظاهر امر ،
نگاه مردم قدرت تشخیص قصور من و سایر غافلین رو نداشته باشه اما آدم وجدانش رو که دیگه
نمیتونه بذاره سر کار !! برخی از حقایق انکار ناپذیراند .. حتی اگه قبول شون نداشته باشیم !
یا حق
نداااااااااااااااااااااااااااا
چرا بلاگت رو آپ نمیکنی دوست جونکم؟
میام دفات میکنماااااااااااااااااا
سلام آبجی
ممنونم از شعر قشنگت ندا جان .. ببینم ٬ تو احیانا اسم اصلیت پروین نیست !! نکنه روح و ما خبر نداریم!! :دی
نمیدونم متوجه شدی یا نه .. اما از همون وقتی که جمع دوستان مرجان در کنار نیمکت جمع شدن .. من لینک همه شون رو بدون اجازه اضافه کردم !!
راستی خیلی حیف شد که تو رو جدای از وبت پیدا نکردم (!) وگرنه خودت رو هم لینک می نمودیم! :دی
ممنونم عزیز..
یا حق